روایتی از درگیری تن به تن با بعثی ها در خرمشهر: نمینشینیم تا دشمن تجاوز کند
تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۳
رئیس ستاد و معاون هماهنگکننده ارتش جمهوری اسلامی ایران با بیان خاطراتی از رشادتهای دلیرمردان تکاوران نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و سایر همرزمان خود به نا گفتههایی ناب از تجاوز رژیم بعث به خرمشهر پرده برداشت. مردی که یک دهه فرماندهی نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران را به عهده داشت و […]
رئیس ستاد و معاون هماهنگکننده ارتش جمهوری اسلامی ایران با بیان خاطراتی از رشادتهای دلیرمردان تکاوران نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و سایر همرزمان خود به نا گفتههایی ناب از تجاوز رژیم بعث به خرمشهر پرده برداشت.
مردی که یک دهه فرماندهی نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران را به عهده داشت و از سواحل مکران و خلیج فارس تا اقیانوس های دور دست در دوره مدیریت وی تا به امروز نسیم صلح و دوستی و اقتدار بر پرچم کشورمان روی آب های بین المللی وزیدن گرفته است.
«امیر دریادار حبیب الله سیاری» تکاور دریایی که در روزهای مقاومت مردم خرمشهر دوشادوش همرزمانش در مقابل متجاوزان عراق از شهر دفاع کرد، 75 ماه حضور در جبهههای نبرد و انجام ۳۲ ماموریت جنگی در مناطق ویژه عملیاتی همچون آبادان و خرمشهر را در کارنامه نظامی گری خود دارد.
وی که دورههای کلاه سبزی، دافوس و علوم استراتژیک را در دانشگاه عالی دفاع ملی گذرانده و روزگاری فرماندهی آموزش تفنگداران دریایی منجیل، تیپ یکم تفنگداران دریایی بندرعباس، جانشین فرمانده منطقه یکم دریایی و… عهده دار بوده، امروز به عنوان رئیس ستاد و معاون هماهنگکننده ارتش جمهوری اسلامی ایران به ایفای نقش می پردازد.
به بهانه سالروز سوم خرداد، روز آزادسازی خرمشهر از دست ارتش متجاوز عراق، جام جم آنلاین به سراغ یکی از فرماندهان حاضر در مقاومت 34 روزه خرمشهر در برابر عراقی ها رفته و پای ناگفته های وی نشست که مشروح این گفت وگو را در متن زیر می خوانید:
امیر، قرار بود صدام یک روزه خرمشهر را تصرف کند، چه شد این مسئله ابتر ماند؟
اگر مقاومت در روزهای اولیه تجاوز عراق به خرمشهر صورت نمی گرفت قطعا آسیب های زیادی در ادامه نبرد بر ما وارد می آمد. چون صدام از قبل اعلام کرده بود «من یک روزه خرمشهر را اشغال می کنم، روز سوم جزیره آبادان را می گیرم و نهایتا روز هفتم در میدان آزادی با اصحاب رسانه مصاحبه خواهم کرد.
اما وقتی ارتش عراق وارد خرمشهر می شود، با وجودی که مرز شلمچه تا ورودی خرمشهر حدود 15 تا 20 کیلومتر است و همه لشکر بعث هم به تجهیزات نفربری اعم از خودرو و تانک و غیره مجهز بود ولی از بدو تجاوز عراق تا رسیدن نیروهای آنها به پل نو و گمرگ و کشتارگاه خرمشهر و سپس اشغال میدان فرمانداری 34 روز طول می کشد.
وقتی ارتش عراق موفق به تصرف کامل شهر نشد چه واکنشی نشان داد؟
در ادبیات نظامی معنی مقاومت 34 روزه در خرمشهر این است که، آنهایی که می خواستند یک روزه این شهر را به تصرف کامل خود درآورند، اولا توان تسلط به تمام منطقه خرمشهر را پیدا نکرد بلکه قسمتی از آن را تصرف کرد و در ثانی بعد از اینکه 34روز ارتش تا دندان مسلح عراق زمین گیر شد امکان دسترسی به آبادان از او گرفته شد. لذا مجبور به دور زدن خرمشهر و ورود به منطقه مارد(حومه شرقی خرمشهر)شد و از بهمنشیر و کوی ذوالفقاری وارد آبادان شود.
بنابراین تغییر رویکرد عراق در آرایش های نظامی و عملیات های خود بر خلاف آنچه از قبل اظهار شده بود نشان می دهد مقاومت روزهای اول موجب شد رژیم بعث به هیچ یک از اهداف مهم خود در تجاوز به ایران دست پیدا نکرد و این مسئله از منظر ما نظامی ها یک شکست عظیم در راهبرد عراق محسوب می شود چون تمام تفکرات و برنامه های صدام در حمله به ایران دچار بهم ریختگی و آشفتگی شد که اثرات سوء آن در طول جنگ به ضرر ارتش عراق منجر شد.
گفتید دشمن در روزهای اول تجاوز خود مجبور شد برای ورود به آبادان از کوی ذوالفقاری وارد آبادان شود، قدری در این زمینه توضیح دهید.
همانطور که عنوان شد ورود ارتش بعث به خرمشهر یک موفقیت نبود بلکه یک شکست مطلق بود. وقتی آنها با دفاع جانانه قوای ایرانی مواجه شدند مجبور شد با در زدن محور عملیاتی خود از طریق بهمن شیر و کوی ذوالفقاری وارد آبادان شود که تکاوران دریایی به همراه گردان سرهنگ کهتری از لشکر 77 در روز نهم آبان جلوی پیشروی عراق را گرفتیم.
عراق روی بهمنشیر پل زده بود تا به آبادان ورود کند اما در نخلستان های کوی ذوالفقاری اسیر بچه های ما و متحمل تلفات قابل توجهی شد. بعد از اینکه پل احداث شده آنها را نیز منهدم کردیم، شکستی دیگر به رژیم بعثی وارد آمد و از نظر بنده دو شکست پی در پی در این زمان به رژیم صدام کار بزرگی بود.
آیا به خاطر دارید کدام یک از یگان های تکاور در نخلستان های ذوالفقاری خود را سپر دفاعی آبادان کردند؟
بله، جا دارد از نام گردان جناب سرهنگ منوچهر کهتری از لشکر 77 خراسان یادی کنیم، کهتری اولین فرماندهی بود که به همراه گردان خود در آبادان حضور پیدا کرد و در کوی ذوالفقاری گردان تکاوران دریایی و گردان جناب کهتری به اتفاق حماسه آفریدند.
همکاری مردم بومی منطقه با بچه های تکاور در طول دفاع 34 روزه چطور بود؟
در طول جنگ 8 ساله مقاومت مردم در شهرهای مختلف کاملا در تاریخ ثبت و ضبط شده و جانانه در مقابل دشمن ایستادگی کردند. اما از بعد نظامی و یگانی که بخواهد در آن مقطع توان مقابله با دشمن متجاوز را داشته باشد، بدون شک یگان سازماندهی شده و آموزش دیده مسلط به جنگ شهری گردان تکاوران نیروی دریایی بود.
البته نیروهای مردمی اعم از کمیته های انقلاب، سپاه، نیروهای مردمی و ژاندارمری در دفاع از شهر حضور جدی داشتند اما نقش گردان تکاوران دریایی و در مقطعی دانشجویان دانشگاه افسری امام علی(ع) کاملاً مشخص است چون تکاوران آموزش دیده و مسلط به جنگ شهری بودند.
در جایی نقل کردید کوچه به کوچه جنگیدیم قدری در این زمینه توضیح دهید.
این بچه ها (تکاورها) از لحاظ پشتیبانی محروم بودند و هنوز کسی نبود که مثلا با آتش توپخانه ای آنها را پوشش دهد. اینکه گفته می شود ما کوچه به کوچه و خونه به خونه با سربازان عراقی جنگیدیم و از شهر دفاع کردیم یک واقعیت است.
ما هرگز اجازه ندادیم دشمن به راحتی به یک خیابان دسترسی پیدا کند و منطقه ای از شهر را به تصرف کامل خود در آورد. برای اثبات این حرف کافی است شما سری به منطقه خرمشهر بزنید، از نظر وسعت و مقیاس برآوردی داشته باشید تمام کوچه ها و خیابان های آن را تقسیم بر 34 روز بکند انگاه متوجه خواهید شد مردم و تکاوران تا چه اندازه مقاومت کردند تا قسمتی از شهر به همین سادگی در اختیار دشمن قرار نگیرد تا این اصطلاحی که به آن اشاره کردید زبان زد شد.
فراموش نکنیم ذره به ذره خاک خرمشهر بخاطر ایثار- از خود گذشتگی و خون هایی ریخته شده قداست دارد و برای حفظ هر وجب آن در روزهای اول جنگ شهید داده ایم. از این روست که مقاومت 34 روزه خرمشهر توسط مردم ، سپاه ، کمیته و ارتش امروز به یک حماسه ماندگار مبدل شده است.
تاکید می کنم محوریت اصلی مقاومت در خرمشهر، در اختیار گردان تکاوران نیروی دریایی ارتش به فرماندهی جناب ناخدا صمدی بود( در آن زمان با آن تیپ منحصر به فرد خودشان از ابهت خاصی برخوردار بودند) که در این خصوص کتاب هم نوشته اند.
امیر لطفا روایتی کمتر گفته شده از نحوه تقابل تکاوران ارتش با ارتش بعث عراق برای ما باز بفرمایید.
وحشتی که عراقی ها در خرمشهر نسبت به نوع مقاومت و جنگ تکاورهای ما داشتند خیلی بالا بود. یک اتفاق جالب هم آنجا رخ داد، لباسی که تکاورهای عراقی بر تن داشتند شبیه لباس های ما بود.
به این ترتیب که لباس فرم تکاورهای دریایی ما مشتمل بر شلوار- پیراهن و پلیور – اورکت و کلاه سبز انگلیسی بود، یعنی اگر شما از نزدیک صورت کسی را با آن لباس فرم نگاه نمی کردی قطعا اشتباه می گرفتی که آیا این تکاور خودی است یا دشمن. یعنی در میدان نبرد گاها نمی شد از فاصله دور تشخیص داد که نفری که به سمت ما می آید ایرانی است یا عراقی.
آیا عراق در مواجهه با مقاومت نیروهای ایرانی عملیات روانی هم علیه ما انجام می داد؟
بله چون خیلی از تکاورهای ما وحشت داشت به همین خاطر عملیات روانی زیادی علیه ما انجام داد به گونه ای که عنوان کردند ما اگر هر یک از تکاوران دریایی را دستگیر کنیم پاهای او را به دو ماشین می بندیم تا با حرکت به دو طرف از وسط به دو نیم شود. بنظر بنده این کار را انجام داد، شاید آمار دقیق آن را ناخدا صمدی در اختیار داشته باشد. دلیل این گونه عملیات های روانی هم این بود با وجودی که عراق در قالب لشکر و تیپ تکاورهای ویژه به خرمشهر گسیل کرده بود و ادعا می کرد یک روزه خرمشهر سقوط می کند اما بخاطر مقاومت ما آسیب های جدی روحی روانی به آن وارد ساختیم.
قدری از شرایط حاکم بر فضای خرمشهر بعد از تجاوز عراق برایمان بگویید.
حتی یک لحظه کسی آرام و قرار نداشت. اینطور نبود که شما در آن روزها لحظه ای در خرمشهر سکوت را احساس کنید نه در طول روز و نه در زمان شب، دایما صدای خمپاره و شلیک گلوله بود که از هر طرف می آمد. یعنی در طول این 34 روز به هیچ عنوان کسی نمی تواند ادعا کند «من دقیقه ای را یاد دارم که یک سکوت چند دقیقه ای در شهر حاکم
بوده» اگر صدایی از خمپاره ها و اسلحه بعثی ها در نمی آمد، یا صدای غرش هواپیماها و یا صدای توپخانه ها و رگبار مسلسل و تک تیز انداز بطور مستمر هیچگاه اجازه نداد لحظه ای آرامش در شهر حکمفرما شود.
آیا بعنوان یک تکاور ارتشی درگیری تن به تن را هم با تکاروان بعثی تجربه کردید؟
البته من چندان علاقه ای به بازگو کردن این موارد ندارم (با لبخند) اما این گونه به سئوال شما پاسخ می دهم در مجموع در خرمشهر به دلیل اینکه کوچه به کوچه و خانه به خانه جنگیدیم همین معنا را می دهد که نبرد تن به تن هم، وجود داشته است. بعنوان مثال عرض کنم (این نمونه شب و روز هم نداشت)، فرض کنید در کوچه و پس کوچه و در یک خانه امنی سنگر گرفته ایم و آنجا تا روشنایی صبح محل اختفاء و توقف موقت تکاوران نیروی دریایی شده؛ به یک باره دم صبح می دیدیم صدای عراقی ها از خانه بغلی به گوش می رسد و در این صورت بود که نبرد تن به تن واقعا اتفاق می افتاد و چون بسیار این موضوع رخ داد من فکر نمی کنم کسی وارد چنین مرحله ای از جنگ با دشمن در طول جنگ 34 روزه خرمشهر نشده باشد.
اجازه بدهید کم کم وارد نحوه شکل گیری عملیات بیت المقدس و آزاد سازی خرمشهر شویم، تحلیل شما بعنوان یک استراتژیست نظامی امنیتی از سقوط خرمشهر چیست و در آن مقطع پست سازمانی شما چه بود؟ گفته می شود در آن زمان از طرف دولت وقت پشتیبانی مطلوبی بقوای ایرانی ارایه نمی شد.
بنده درآن مقطع یک افسر جوان و یک رزمنده بودم که مشخصا فرماندهی یک دسته تکاور مشتمل بر 30 نفر را به عهده داشتم. البته من در رده تصمیم گیری و تصمیم سازی قرار نداشتم اما اینکه گفته می شود پشتیبانی به اندازه کافی از سوی دولت هنگام اشغال خرمشهر به ما نرسید، بله این موضوع وجود داشته است.
بطور نمونه عرض کنم یگان هایی برای کمک به نیروهای خودی به منطقه گسیل شده بودند که در مسیر راه از ورود آنها به شهر ممانعت به عمل می آمد حتی گردانی هایی داشتیم وقتی در راه آهن تهران سوار قطار می شوند به خرمشهر بیایند و یا لشکر 77 به همین ترتیب جلوی آنها گرفته می شود و اجازه انجام ماموریت نمی دهند.
اگر کمک ها می رسید باز هم شهر سقوط می کرد؟
حتما سقوط نمی کرد، اگر آن موقع رزمندگان پشتیبانی قوی برخوردار می شدند و امکانات متناسب برای مقابله با دشمن پای کار می آمد این طور نبود که شهر سقوط کند. حالا اینکه چرا این اتفاق رخ نداد باید از آقایایی پرسید که در آن زمان مسئولیت داشتند.
امیر یعنی اگر بعنوان مثال یک یا چند هلی برد از طرف یگان های تابعه ایران صورت می گرفت، شهر از سقوط نجات می یافت؟
قطعا اگر همه اقدامات و همکاری ها از طرف مسئولان وقت صورت می گرفت شهر نجات پیدا می کرد(چگونه بود که در بیت المقدس ما پیروز شدیم)، به هر حال جو حاکم بر فرماندهی آن مقطع آن گونه بود. کما ایکنه ما قبل از ورود دشمن به شلمچه به سمت خرمشهر در نیروی دریایی اعلام کردیم دشمن در حال نزدیکی به مرزهای ماست و مکتوب این موضوع را گزارش کردیم اما نظام تصمیم گیرنده(رئیس جمهور وقت) توجهی نمی کرد و اصلا این مسئله را باور نداشت و عنوان می کردند اگر اینگونه باشدکه جنگ جهانی سوم حادث می شود.
عملیات آزاد سازی خرمشهر اگر بی نظیر نباشد در سطوح عملیات های رخ داده در جهان قطعا کم نظیر است، این مسئله به چه ترتیب شکل گرفت؟
عملیات بیت المقدس با ویژگی های منحصر به فرد بزرگترین عملیاتی است که روی زمین انجام گرفت و پیروزهای شگرفی را در صحنه نبرد نصیب جمهوری اسلامی ایران نمود و در اصل نفس دشمن را قبل از شکل گیری کامل جنگ هشت ساله گرفت.
این عملیات بلافاصله پس از عملیات بزرگ فتحالمبین که به تعبیر امام فتح الفتوح بود در 10 اردیبهشت آغاز شد. در اصل دشمن اصلا تصور نمی کرد به فاصله کوتاهی از انجام موفقیت آمیز عملیات فتح المبین، ایران عملیات تازه ای با این وسعت را سازماندهی کند. دشمن تا مدت ها محو عملیات بیت المقدس بود و در یک غافلگیری محض به این فکر می کرد که نیروهای ایرانی با چه توان و روحیه ای وارد این عملیات شده اند.
قدری از مختصات این عملیات پس از پیروزی برایمان بازگو کنید.
طی عملیات بیت المقدس 5600 کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی ایران از جمله خرمشهر آزاد سازی می شود دشمن از مرزهای ما کلا به بیرون رانده شد شهری در این عملیات آزاد می شود که صدام گفته بود اگر ایران دوباره این شهر را از ما بازپس گیری کند کلید طلایی بصره را به او خواهم داد.
در این عملیات ما 26 روز مداومت عملیات داشتیم، عبور نیروها از رودخانه کاورن اقدام بسیار پیچیده و سختی بوده با حجم از نیروها و اداوات جنگی در مرحله اول رزمندگان انجام دادند. عملیات عبور از رودخانه در همه دنیا کار بسیار دشواری است حال اینکه چه نیرویی پای کار آمد که شبانه روز با تجهیزات از رودخانه کارون عبور کنیم خود شرحی است از یک حدیث مفصل.
و مشخصا نقش نیروی دریایی در این انتقال نیرو؟
نقش نیروی دریایی ارتش بسیار مثبت بود ما تمام قایق های نیروی دریایی را جمع آوری کرده بودیم و هوا ناوهای ما نیز در کمترین زمان ممکن که دشمن متوجه نشود عملیات عبور نفرها از رودخانه را کمک کرد. در مرحله آخر عملیات بیت المقدس تکاوران در پاکسازی خرمشهر وارد شدند.
در مرحله آخر تکاوارن دریایی با عبور از کارون از منطقه حفار در شب عملیات وارد خرمشهر شدند و نوار ساحلی خرمشهر تا سه راهی برخورد کارون به اروند کاملا از لوث وجود دشمن پاک سازی می شود.
واکنش دشمن به این عملیات چه بود آیا دچار استیصال شدند؟
ارتش رژیم بعث در بیت المقدس از جایی ضربه خورد که باور نداشت بنابراین بالغ بر 19 هزار اسیر داد غریب به 15 هزار کشته را متحمل شد و در این بین رژیم بعث تجهیزات و غنایم هنگفتی را از خود برجای گذاشت، آنهایی هم که پا به فرار گذاشتند با پریدن به رودخانه امکان گریز از معرکه برایشان میسر نشد.
ارزیابی شما از همکاری ارتش و سپاه برای شکل گیری عملیات آزاد سازی خرمشهر چیست؟
همکاری بسیار نزدیکی بین رزمندگان در قرارگاه های جنگ اتفاق افتاد و این یکی از نکات ارزشمند دوران دفاع مقدس بشمار می آید.
بعنوان افسری که تجربه حضور در خرمشهر در زمان اشغال این را داشتید موقع آزادی این منطقه چه حسی داشتید؟
پاک سازی نوار ساحلی کارون برای ما خیلی عزیر بود. صبح چهارم آبان بود که مجبور به ترک خرمشهر شدیم همان لحظه با بچه ها متعهد شدیم از همان نقطه که محل را ترک کردیم دوباره از همان محل وارد شهر شویم و به فاصله 519 روز انتظار این توفیق برای ما حاصل شد. بچه ها در لحظه ورود دست به دعا برده و نماز شکر اقامه کردند.
اما باید این را متذکر شوم، با وجود همه رشادت های همه رزمندگان یک جمله خیلی مهم است و آن تعبیر حضرت امام است که فرمودند« خرمشهر را خدا آزاد کرد». یعنی چه؟… یعنی کسی نگوید که من بودم که خرمشهر را آزاد کردم بلکه همه بودند و خداوند به این اتحاد و انسجام برکت داد و باعث آزاد سازی غیر قابل تصور خرمشهر شد. لذا اینکه خدا خرمشهر را آزاد کرد بعنوان یک دکترین نظامی باید در موردش کتاب ها نوشت.
امیر با گذشت 30 سال از پایان جنگ تحمیلی بعنوان یک فرمانده ارشد نظامی نقش راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران را تامین امنیت مرزها و مبارزه با تروریسم چطور ارزیابی می کنید؟
طبق قانون اساسی ماموریت ارتش این گونه تعریف شده است «پاسداری و حفاظت از تمامیت ارضی و صیانت از استقلال و صیانت از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران». بنابراین با این ماموریت باید ارتش جمهوری اسلامی ایران همواره خود را آماده کند.
گرچه ارتش تجربه ارزشمندی در دفاع مقدس کسب کرد لیکن با نگاه به تجارب گذشته نمی توان در برابر تهدیدات روز ایستادگی کرد. امروز برای حفاظت از مرزهای سه گانه زمینی هوایی و دریایی و حراست از استقلال و نظام جمهوری اسلامی ایران همواره باید در همه ابعاد به روز باشیم. تهدیدات ما علاوه بر اینکه افزون تر شده دارای تنوع خاصی هم شده است لذا باید متناسب با تهدید آمده شویم.
یعنی چه؟
یعنی باید آموزش ها تغییر یابد، یعنی باید تجهیزات دفاعی ما متناسب با نوع تهدید آماده بکارگیری باشد و به سامانه های روز نظامی تجهیز شویم. علاوه براینکه رزمایش ها و تاکتیک ها افزایش یابد برای ارتقاء توان دفاعی و تسلیحاتی همیشه مهیا باشیم. امروز نیروی زمینی ارتش، قرارگاه پدافند هوایی ما و نیروی هوایی و دریایی ارتش متناسب با تهدیدها خود را ساخته و پرداخته است.
اگر سخن پایانی دارید بفرمایید؟
امروز ارتش جمهوری اسلامی ایران این آمادگی را دارد برای مأموریتی که در قانون برایش تعریف شده وارد عمل شود. این توان باید در حدی باشد که در برابر دشمن بازدارندگی ایجاد کند. ما هیچگاه به دنبال تجاوز به دیگر کشورها نبوده و نیستیم و از دکترین دفاعی تبعیت می کنیم اما این تبعیت بدان معنا نیست که ما بنشینیم و دشمن بیاید تجاوز کند. توان آفندی ما باید به گونه ای باشد که هر جا لازم شد دشمن را سر جای خودش بنشانیم و این اتفاق به حمدالله امروز رخ داده است.
در گذشته دور تجهیزات ما غربی بود اما امروز با وجود تحریم های گسترده از زمان پیروزی انقلاب چیزی به ما ندادند ولی در حال حاضر به همت و پشت کار جوانان و متخصصان داخلی ما این تجهیزات هم نو شده و هم آنها را بومی سازی کردیم.
و جمله آخر اینکه اگر قدرت دفاعی داشته باشیم بعنوان یک ملت زنده می توانیم خود را به دنیا معرفی کنیم.