کتاب پارۀ تن (قسمت شانزدهم)
تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۳
الف) کلیه شهرهای استان کردستان و شهرهای کردنشین استان آذربایجان غربی از حاکمیت جمهوری اسلامی خارج شده و در کنترل ضدانقلاب ( گروهک کومله-دموکرات) قرار گرفتند. کلیه پادگانهای این دو استان «پادگان سنندج- مریوان- سقز- بانه- سردشت و پیرانشهر» در محاصره کامل ضدانقلاب قرار گرفتند و با تدبیر دولت و دستور ستاد مشترک، یگانهای ارتش حق […]
الف) کلیه شهرهای استان کردستان و شهرهای کردنشین استان آذربایجان غربی از حاکمیت جمهوری اسلامی خارج شده و در کنترل ضدانقلاب ( گروهک کومله-دموکرات) قرار گرفتند. کلیه پادگانهای این دو استان «پادگان سنندج- مریوان- سقز- بانه- سردشت و پیرانشهر» در محاصره کامل ضدانقلاب قرار گرفتند و با تدبیر دولت و دستور ستاد مشترک، یگانهای ارتش حق خروج از پادگانها را نداشتند. حتی جابجائی یگانها به سختی انجام میشد و گاه منجر به درگیری با ضدانقلاب بود.
اداره شهرها و انتصابات مسئولین شهرها، عملاً با دخالت احزاب کومله و دموکرات بود. احزاب کومله و دموکرات تعدادی از افسران و درجهداران و سربازان بومی طرفدار خود را در پادگانهای ارتش سازماندهی کردند و این افراد در بحث جمعآوری اخبار و اطلاعات، کمک قابل ملاحظهای برای آنان انجام میدادند. احزاب کومله و دموکرات در محورهای ورودی و خروجی شهرهای موردنظر پست کنترلی داشتند و کلیه رفت و آمدها بهشدت کنترل میشد؛ بخصوص افراد نظامی و پاسداران از اتوبوسها و خودروهای سواری پیاده و پس از بازجوئی بازداشت و اگر مورد خاصی نداشتند، آزاد میشدند.
ب) شهر سنندج بهطور کلی در کنترل ضدانقلاب قرار داشت. ضدانقلاب نقاط حساس، ارتفاعات اطراف شهر و ساختمانهای بلند را در کنترل و اختیار داشت و با ایجاد پایگاه و مقر ثابت در ساختمانهای مرتفع همهچیز شهر را تحت نظر داشتند.
وضعیت پادگان: پادگان سنندج شامل ستاد لشکر، تیپ یکم لشکر، توپخانه لشکری و یگانهای پشتیبانی لشکر، همگی مستقر در پادگان، در غرب شهر سنندج از سه طرف جنوب، شرق و شمال (ارتفاعات آبیدر، تپه حاج آباد و ارتفاعات شمال) بجز غرب پادگان کاملاً در محاصره و در تیررس سلاحهای اجتماعی ضدانقلاب قرار گرفته بودند. بهجز پادگان اصلی لشکر، چهار نقطه از شهر در کنترل لشکر بود.
باشگاه افسران در مرکز شهر، در جنوب استانداری که قبلاً ستاد اصلی لشکر در آن مستقر بود، توسط یک دسته ارتش بین 20 تا30 نفر حفاظت میشد. داستان مقاومت 40 روزه داستان مفصلی است که تاکنون کتابی درباره آن منتشر نشده است.
فرودگاه سنندج در محور کرمانشاه به سنندج در آن زمان حدود 5الی6 کیلومتری خارج از شهر، توسط یک گروهان از گردان 155پیاده تیپ یکم به فرماندهی سروان شهید علی متولی حفاظت میشد.
ساختمان و محوطه صدا و سیما و یک ساختمان مهمانسرا در جنوب صدا و سیما بهنام دیدگاه که این دو قسمت هم توسط یک دسته تقویت شده از گردان 155 حفاظت میشد.
منطقه فرودگاه و صدا و سیما و دیدگاه از روز دوم اردیبهشت ماه توسط برادران سپاهی تقویت شد. ارتباط بین فرودگاه-صدا و سیما- دیدگاه و باشگاه افسران با لشکر، فقط ارتباط بیسیمی بود و تدارکات این نیروها از نظر آب و غذا و مهمات فقط و فقط از راه هوا، توسط بالگرد انجام میگرفت.
حضور سرگرد توپخانه علی صیاد شیرازی در صحنه کردستان و ارائه طرح انسداد مرزها
سرگرد علی صیاد شیرازی با توجه به حضور داوطلبانهاش در مهرماه سال58 در سردشت، جهت بررسی شهادت 52نفر از برادران سپاهی اصفهان و آشنا شدن با شهید دکتر چمران در سردشت و انجام چندین عملیات در مدت ده روزه در سردشت، به طور مرتب قضایای کردستان را از طریق دوستانش که در لشکر 28 سنندج خدمت میکردند، پیگیری میکرد.
در فروردین ماه 59، با سفر به کرمانشاه و بررسی مرزها و اطلاعاتی که از منطقه کرمانشاه و کردستان به دست آورده بود، تعدادی از دوستان را به جلسهای در تهران دعوت و موضوع حل مسئله کردستان را در بستن مرزها و قطع پشتیبانیهای عراق از ضدانقلاب مطرح کرد و اظهار داشتند، راه حل در این است که تیپهای لشکر81 و28 و64 در مرزها مستقر شوند، لذا طرح بستن مرزها مطرح گردید.