banner

کتاب پارۀ تن (قسمت سیزدهم)

تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۳

آزادسازی پادگان مهاباد از دست حزب دموکرات   از دیگر اقدامات بسیار با ارزش و بررسی شده که با علم و تخصص خاص نظامی و بسیار مقتدرانه، توسط یگان‌های رزمی لشکر 64 پیاده صورت گرفت، آزادسازی پادگان مهاباد در تاریخ 12/6/1358 از دست حزب دموکرات می‌باشد. در این عملیات بسیار مهم، پادگان مهاباد برای همیشه توسط رزمندگان دلیر و […]

آزادسازی پادگان مهاباد از دست حزب دموکرات

  از دیگر اقدامات بسیار با ارزش و بررسی شده که با علم و تخصص خاص نظامی و بسیار مقتدرانه، توسط یگان‌های رزمی لشکر 64 پیاده صورت گرفت، آزادسازی پادگان مهاباد در تاریخ 12/6/1358 از دست حزب دموکرات می‌باشد. در این عملیات بسیار مهم، پادگان مهاباد برای همیشه توسط رزمندگان دلیر و شجاع لشکر 64 پیاده با پشتیبانی خلبانان قهرمان هوانیروز که واقعاً در کردستان ایثار کرده‌اند آزاد گردید، بدون آنکه تلفاتی از نظر نیروی انسانی به یگان‌های عمل کننده وارد شود. بعد از این عملیات است که شهر مهاباد، از کنترل حزب دموکرات خارج و سازمان‌های دولتی، شامل آموزش و پرورش، بانک‌ها، بهداشت و درمان، صدا و سیمای مهاباد و… در محل‌های مربوطه مستقر و فعالیت خود را آغاز می‌نمایند. جالب آنکه هنگام ورود قدرتمندانه نیروهای دلاور نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی به مهاباد، عبدالرحمن قاسملو از ترس به اتفاق تمامی اعضای حزب، شهر را ترک و به سردشت می‌روند و شهر آرامش نسبی خود را به دست می آورد (کیا، ابوالقاسم، آزادسازی پادگان مهاباد، 1394).

شهادت سرهنگ شریف اشراف و همراهان در محور سردشت- بانه

  حادثه بسیار دردناک گردان دوم از تیپ2 لشکر یک مرکز، یکی از غم‌انگیزترین حوادث در منطقه شمالغرب می‌باشد که به طور مختصر به شرح ذیل به آن اشاره می گردد:

نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران به رغم تمام ملاطفتی که در برخورد با مردم وحتی خویشتنداری در برابر اقدامات نا جوانمردانه عناصر مسلح ضدانقلاب در سرتاسر منطقه شمالغرب کشورداشته بود و همچنین حسن نیتی که نظام مقدس جمهوری اسلامی معمول می‌داشت، پس از آنکه بر اساس توافق گروه حسن نیت با سران احزاب معاند، برگشت یگان‌های نظامی از شهرهای کردنشین شمالغرب به داخل پادگان‌های نظامی، ضدانقلاب (احزاب غیر قانونی دموکرات، کومله،چریک‌های فدایی خلق و خبات) از اول مهر ماه سال 1358 بیش ازپیش جسور شده و اقدام به تجهیز و سازماندهی واحد‌های مسلح خود نمودند. از فرصت ایجاد شده سوء استفاده نموده، علاوه بر شهرها. جاده‌ها و محورهای مواصلاتی بین شهری، جاده‌های بین روستائی استان‌های آذربایجان غربی و کردستان را هم در کنترل خود گرفتند و تبعیت از دولت مرکزی را به پایین‌ترین سطح ممکن تقلیل دادند، تا جائی که ممانعت کامل از تردد یگان‌های نظامی و رزمندگان اسلام( ارتش، سپاه، ژاندارمری، پیشمرگان مسلمان کٌرد و جهادگران) از مسیرهای زمینی به عمل می آوردند.

از آن جمله، اینکه گردان دوم از تیپ2 لشکر یک مرکز به فرماندهی سرهنگ2 رسول سدّاد در اواخر شهریور ماه 1358 از پادگان بانه و طی محور بانه ـ سردشت وارد پادگان سردشت شد و در آن پادگان مستقر گردید و قرار بر این بود که بعد از 45 روز گردان با گردان دیگری از همان لشکر تعویض گردد و این تصمیم در اوایل آبان ماه همان سال عملی شد و گردان یکم از تیپ سوم به سرپرستی سرهنگ شریف اشراف معاون لشکر، پس از ورود به بانه عملی گردید. گردان موصوف با رعایت کامل نکات ایمنی بدون هیچ گونه درگیری در تاریخ 6/8/1358وارد پادگان سردشت شد و مایه خوشحالی کارکنان حاضر در پادگان گردید. گردان 2 آماده شد تا در ساعت 0830 مورخه 10/8/1358(روز عید قربان) در حالی که مردم سردشت به دلیل اخلاق اسلامی و رفتار خوب و انسان‌دوستانه گردان از آن گردان رضایت داشتند، گردان را به خوبی مشایعت کردند و اظهار می‌داشتند که در بانه از شما به گرمی استقبال خواهند نمود. در حالی که گردان با تجهیزات سازمانی به سرپرستی سرهنگ شریف اشراف که سوار بر جیپ اوآز در سرستون حرکت و مسؤلیت ستون را عهده دار بود و دستور داده بود که بدون هماهنگی با من کسی حق تیراندازی ندارد ستون نظامی شروع به حرکت نمود و فرمانده گردان (سرهنگ دوم سدّاد) در انتهای ستون مراقب حرکت ستون بود، ستون نظامی تا روستای کانی سور در 20 کیلومتری بانه بدون درگیری به مسیر خود ادامه داد و بالگردی هم که در بالای سر ستون حرکت می‌کرد اطلاع داد که مورد مشکوکی را مشاهده نمی‌کند. اما پس از عبور از کانی‌سور در 15 کیلومتری بانه، ضدانقلاب زن‌ها و بچه‌ها را در طول جاده روی زمین نشانده بود و آنها را سپر در مسیر حرکت ستون قرار داد، در نتیجه ستون از حرکت ایستاد و ستون در کمین ضدانقلاب گرفتار شد و با ضدانقلاب به شدت درگیر گردید.

در همان لحظات اول سرهنگ شریف اشراف که تلاش می‌کرد ستون را از کمین نجات دهد شهید گردید و شیرازه ستون از هم پاشید و پس از 12 ساعت درگیری با ضدانقلاب و دادن 30 نفر شهید 32 نفر مجروح و50 نفر مفقود، ستون وارد پادگان بانه شد (کیا، ابوالقاسم، حادثه گردان2 تیپ 2 لشکر یک مرکز، 1396)

دکتر مصطفی چمران درباره این حادثه دردناک چنین می‌گوید:

«این گروهک‌ها از منطقه مهاباد به سمت جنوب آمدند تا به بانه رسیدند و هنگامی که یک ستون نظامی از سردشت برای تعویض و رفتن به مرخصی به بانه می‌رفت و انتظار جنگ نداشت و اصلاً نمی‌خواست بجنگد و ارتش به آنها دستور داده بود در داخل شهرها تیراندازی نکنند و گفته بودند هنگامی که این ستون وارد بانه می‌شود، زن‌ها و بچه‌ها با گل و شیرینی از آنها استقبال خواهند کرد، وقتی این ستون وارد بانه می‌شود رگبار گلوله را از چپ و راست بر این ستون سرازیر می‌کنند، بیش از 35 سرباز بی گناه را درجا می‌کشند، 70 نفر را مجروح می‌کنند، در حالی که این سرباز نمی‌خواهد بجنگد، دستور جنگیدن ندارد، می‌داند که اگر رگبار گلوله را بگشاید زن‌ها و بچه‌ها کشته خواهند شد، اما این چریک‌های فدایی خلق و عناصر مسلح گروهک‌ها، زن‌ها و بچه‌ها را سپر کردند و از پشت سر، آنها را به رگبار گلوله بستند و در روز عید قربان10/8/1358 آنها را کشتند. بنابراین می‌بینید که دولت چقدر از خود مسالمت نشان داد، چقدر انسانیت نشان داد، ولی چقدر جرم و جنایت از طرف مقابل به ظهور می‌رسد و بازهم ارتش سکوت کرد که مبادا مذاکرات به شکست بیانجامد. فرمانده این ستون نظامی به عهده سرهنگ شریف اشراف بود که در سر ستون حرکت می‌کرد و وقتی ستون به محدوده 15 کیلومتری محور ورودی بانه در کمین ضدانقلاب گرفتار شد، نهایت تلاش را به عمل آورد تا ستون را از کمین خارج نماید و در نتیجه خودش همراه سایر همرزمان شهادت طلبش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.» (چمران،1386، ص131)

پیوندهای مفید

Islamic republic of iran armyIslamic republic of iran armyIslamic republic of iran air forceIslamic republic of iran air defence
sign