کتاب پارۀ تن (قسمت بیست و یکم)
تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۶
حوادث روز 59/2/18 سنندج سرگرد صیاد شیرازی از فرمانده تیپ همدان خواست که تیپ را به سمت شمال یعنی جاده دیواندره ـ سنندج گسترش بدهد و جاده و ارتفاعات مشرف به سد قشلاق را تأمین نماید. فرمانده تیپ گفت: «مأموریت ابلاغی من تا اینجا بود و برای مأموریت بعدی باید از فرمانده لشکر کسب تکلیف نمایم.» صیاد هم گفتند […]
حوادث روز 59/2/18 سنندج
سرگرد صیاد شیرازی از فرمانده تیپ همدان خواست که تیپ را به سمت شمال یعنی جاده دیواندره ـ سنندج گسترش بدهد و جاده و ارتفاعات مشرف به سد قشلاق را تأمین نماید. فرمانده تیپ گفت: «مأموریت ابلاغی من تا اینجا بود و برای مأموریت بعدی باید از فرمانده لشکر کسب تکلیف نمایم.» صیاد هم گفتند خب کسب تکلیف کنید. فرمانده تیپ با فرمانده لشکر (سرهنگ پورموسی) تماس گرفت؛ جواب منفی بود و گفتند مأموریت ما تا اینجا بود. ولی فرمانده لشکر 28 در اجرای دستور به یگانهای مستقر در پادگان گسترش خود را از اطراف پادگان به طرف شمال و جنوب یعنی روستای نوره به طرف جاده دیواندره و در جنوب ارتفاعات آبیدر آماده کرده بود.
دیگر اتفاق این روز، موضوع آتش بس موقت یک روزه بود ـ که این آتش بس از بالا یعنی از تهران ـ گویا توسط رئیس جمهور به ارتش و سپاه پاسداران ابلاغ شد، البته در این فاصله، فکر میکنم روز 15 یا 16 اردیبهشت، برادر ابوشریف فرمانده سپاه پاسداران به سنندج آمده بود و من برای اولین بار ایشان را در همان دیدگاه دیدم و برادر رحیم صفوی ایشان را همراهی میکرد. در چند روز گذشته و در عملیاتهایی که ما در شهر، بخصوص ارتفاع بالای میدان اقبال و اطراف منبع آب داشتیم، تعدادی از جنازههای برادران سپاهی به جا مانده بود و همه نگران این جنازهها بودند. این آتش بس که در ظاهر برای جمع آوری جنازههای شهدا بود، مورد استقبال برادران قرار گرفت. آتشبس از ساعت 8 صبح تا 4 بعدازظهر ادامه پیدا کرد و بچههای ما مشغول جمعآوری شهدا بودند. حوالی ساعت 4 بعدازظهر، ضدانقلاب به روی آمبولانس حامل جمعآوری شهدا تیراندازی و آتشبس را نقض کرد، اما بعداً معلوم شد سران و فرماندهان ضدانقلاب در همان شب قبل 18 اردیبهشت جلسه داشتند و دیدند که با ورود تیپ همدان و افزایش نیرو دیگر قادر به مقاومت در سنندج نیستند و با تماس با عوامل خود در تهران درخواست آتشبس کردند و از فرصت به وجود آمده، سران ضدانقلاب و عمده قوایشان را از جاده سنندج به دیواندره و جاده سنندج به مریوان از شهر خارج کردند و نیروی اندکی را برای مقاومت در شهر به جا گذاشتند.
حوادث روز 19/02/59 سنندج
در این روز، اتفاق عمدهای را به خاطر ندارم. در این روزها و مخصوصاً شبها، صیاد شیرازی و برادر رحیم بیشتر در پادگان جلسه داشتند و شبها را در پادگان به سر میبردند. سرانجام، با تماس صیاد با فلاحی فرمانده نیرو، دستور گسترش تیپ همدان صادر شد و تیپ در روز 21 اردیبهشت، ارتفاعات شمال شرقی جاده سنندج به سقز را تصرف و جاده را تأمین کرد و از آن طرف، یگانهای لشکر، همراه با برادران سپاهی تا جاده دیواندره پیش رفتند و یگانهای دیگر نیز دامنه ارتفاعات آبیدر را تأمین کردند و بدین ترتیب، شهر عملاً در محاصره کامل قرار گرفت.
عملیات روز 21/2 بر روی تپههای بالای میدان اقبال سنندج
میدان اقبال و تپههای مشرف به این میدان یکی از نقاط حساس بود، که ضدانقلاب مواضع مستحکمی را در آن به وجود آورده بود و به شدت در آنجا مقاومت میکرد و ما را آزار میداد. بچههای سپاه به فرماندهی برادر رحیم و برادر احمد تصمیم گرفتند به هر قیمتی شده آنجا را به تصرف درآورند. طرحریزی انجام شد و قرار شد با تیراندازی دقیق توپخانه و خمپاره، ما این تپه را بکوبیم و مثل یک عملیات منظم و کلاسیک پس از اجرای آتش توپخانه و خمپاره، بچهها به آن حمله نمایند و علاوه بر دو قبضه توپ مستقر در فرودگاه، از توپخانه مستقر در پادگان هم استفاده بکنیم. از طرف پادگان، ستواندوم توپخانه رضا رحیمی اهل قروه برای دیدبانی و کمک به من چند روزی بود که در دیدگاه مستقر شده بود. همه پیشبینیها انجام پذیرفت. عصر روز بیست و یکم این عملیات آغاز شد و سرانجام با کمترین تلفات این تپه به تصرف بچهها درآمد و بچهها در آن مستقر شدند و میدان اقبال هم تأمین گردید. قرار شد بچههای گردان دوم سپاه تهران، به فرماندهی برادر علی موحد دانش، شب در اینجا مستقر شوند و بچههای سپاه به مقرهای خود برگشتند. به علت اختلافی که بین بچههای تهران و اصفهان بود، بچههای سپاه تهران گفتند، چرا ما باید بمانیم؟ تعدادی از آنها محل را ترک کردند. برادر علی موحد دانش خود را به دیدگاه رساند و گفت جناب هاشمی تعداد زیادی از بچهها مواضع را ترک کردند، چه کار باید کنیم؟ گفتم، برادر موحد میدانی شما برای گرفتن این تپه چند بار عملیات کردید و چقدر شهید تقدیم شد؟ من اگر جای شما باشم به تنهایی هم که شده در آنجا میمانم. بروید بچهها را راضی کنید. این منطقه کلید تصرف شهر است. ایشان هم پذیرفت و با تعداد انگشتشماری از بچهها، کمتر از ده نفر، شب تا صبح موضع را با نمایش تیراندازی حفظ کرد و واقعاً با تصرف این منطقه حساس، عملیات فردا تسهیل گردید.
حوادث روز 22/2 سنندج
با تصرف تپههای و گسترش نیروها در این روز، عملاً شهر تا غروب به محاصره کامل درآمد و نیروها آماده ورود به شهر و پاکسازی خیابانها شدند. فرمانده عملیات، صیاد شیرازی، عصر این روز یک دستور به یاد ماندنی و تاریخی صادر کرد و آن اینکه نیروها در هر کجا هستند، همانجا متوقف شوند و هیچکس شب اجازه ورود به شهر را ندارد. تعدادی با این دستور مخالفت کردند، که ممکن است ضدانقلاب از فرصت استفاده کند و شبانه از راههای فرعی از شهر خارج شود. ایشان فرمودند، اشکالی ندارد، فرار کنند بروند، بهتر از این است که مردم شهر آسیب ببینند. این شد که صبح روز 23 اردیبهشت ماه نیروهای ما با کمترین درگیری و شاید بدون درگیری وارد شهر شدند و با کمک پیشمرگان کرد مسلمان تمام مواضع و مقرهای ضدانقلاب به تصرف سپاه پاسداران درآمد. مردم کم کم از خانههایشان بیرون آمدند. در مدت چند ماهی که شهر سنندج در کنترل ضدانقلاب بود، بخصوص در یک ماه گذشته که بیشتر مردم شهر در خانههایشان زندانی شده بودند، شرح مفصلی است که باید از زبان مردم آن روزها، آن را شنید.
اقدامات ارتش و سپاه پاسداران پس از آزادسازی شهر سنندج
پاکسازی شهر از وجود ضدانقلاب
این مسؤلیت به بچههای سپاه قم به فرماندهی برادری به نام اویسی و با نظارت و سرپرستی اینجانب قرار گرفت. ما ستادمان را در استانداری شهر قرار دادیم و با مشورت هم، شهر را به چند منطقه تقسیم کردیم. در هر منطقه قرار شد با کنترل خیابانها، خانه به خانه را جستجو کنیم. ابتدا از محله آقا زمان در قسمت شرقی خیابان اصلی شهر، این کار را آغاز کردیم. در روز اول این کار طبق طرح انجام گرفت. نتیجه مطلوبی از آن به دست نیامد و با فعال شدن اطلاعات سپاه و اطلاعات پیشمرگان کرد مسلمان، قرار شد با اطلاعاتی که داریم و یا مردم میدهند، کوچه و یا خانه مشکوک محاصره و پاکسازی شود، که الحمدلله در روزهای بعد، از این عمل نتیجه خوبی به دست آمد و سلاح، مهمات و مواد منفجره زیادی کشف شد.
اقدامات سپاه پاسداران
سپاه پاسداران با ادغام با پیشمرگان کرد مسلمان، کلیه مقرها و ساختمانهای مربوط به ضدانقلاب و اماکن دولتی را تصرف و در اکثر آنها بنا به موقعیت، پایگاه ایجاد کردند و با ایجاد تیم ضربت، به دنبال عملیات و مبارزه و درگیری با ضدانقلاب بودند و اطلاعات سپاه هم مشغول جمعآوری اطلاعات و تشکیل زندان برای ضدانقلابهای دستگیر شده گردید و گشت زنی و تأمین شهر در روز و شب اقدام شد. البته در این کار، گاه برخوردها و حوادثی هم داشتیم.
اقدامات لشکر28
رکن چهارم لشکر به ریاست سرگرد شیبانی، افسری شجاع و باهوش و از افسران نیروی مخصوص با راهاندازی آشپزخانه صحرایی کلیه گردانهای لشکر به مدت 2 روز با طبخ غذای گرم، مسئله کمکرسانی و پخش غذا و آذوقه مردم شهر را در دستور کار خود قرار داد. ضمناً سرگرد علیجانی مسئول روابط عمومی لشکر که دارای صوت و بیانی خوب بود، از طرف لشکر به صدا و سیما فرستاده شد. سرگرد علیجانی به مدت یک هفته تا آمدن نیروهای اصلی صدا و سیما، کنترل صدا و سیما را به عهده گرفت و در روزهای اول حتی خودش اخبار سیما را بر عهده داشت.
اقدام سرگرد صیاد شیرازی به عنوان فرمانده عملیات
اولین اقدام صیاد، تشکیل قرارگاه مشترک ارتش و سپاه بود. ایشان در همان روز 24 اردیبهشت 59 از فرمانده لشکر درخواست داشت که یک مکان مناسبی را برای ستاد عملیاتی مشترک ارتش و سپاه در لشکر در اختیار بگذارد. فرمانده لشکر هم گفت به پاس خدمات ارزنده شما، همین ساختمان جدیدی که برای ستاد لشکر ساخته شده و هنوز اشغال نشده، در اختیار شما باشد. ساختمان جدید با امکاناتی که لشکر در اختیار گذاشت و در دو طبقه بود، محل مناسبی برای تشکیل قرارگاه مشترک بود. لذا اولین قرارگاه مشترک غیرسازمانی، برای اولین بار به ابتکار صیاد شیرازی در سنندج تشکیل شد. این ستاد بعدها با اضافه شدن برادران ارتشی و سپاهی خدمات بسیار ارزندهای در مبارزه با ضدانقلاب و پاکسازیهای شهرهای دیگر کردستان ایفا نمود.
نتیجه
1) اقدام شهید صیاد در آزادسازی شهر سنندج از ابتدای امر با پیشنهاد طرح بستن مرزها و بکارگیری سپاه اصفهان، ملاقات با مسئولین امر، فرمانده نیروی زمینی، رئیس جمهور، یک اقدام انقلابی، جسورانه، همراه با فکر و اندیشه و تدبیر بود.
2) اجرائی کردن فرامین و تدابیر محکم و قاطع حضرت امام خمینی(ره) برای مقابله با ضدانقلاب در کردستان
3) شناخت صحیح از محدودیتها و مشکلات فرماندهی نیروی زمینی و سلسله مراتب فرماندهی و ارتباط مستقیم با فرماندهی نیروی زمینی در آن شرایط بحرانی
4) حمایت و پشتیبانی همهجانبه شهید فلاحی (فرمانده نیروی زمینی) از این افسر مدیر و مدبر و شجاع و داوطلب در تمام مدت مراحل عملیاتی
5) پذیرش فرماندهی صحنه عملیات در آن شرایط خاص، جهت رفع اختلافات سلیقه عملیاتی بین یگانهای اعزامی سپاههای مناطق مختلف و هماهنگی با یگانهای ارتش، با وجود نداشتن امکانات، ستاد عملیاتی و جایگاه سازمانی و دستور و یا حکمی از رده بالاتر، حاکی از دانش، تجربه، شجاعت، تدبیر و توکل به خداوند متعال بود، که در وجود و ذات شهید صیاد شیرازی نهفته بود.
6) طرح محاصره کامل شهر سنندج، قطع پشتیبانیهای تدارکاتی، تجهیزاتی، تسلیحاتی و کمکهای فکری و نیروی انسانی از شهرهای دیگر، حاکی از دانش نظامی و روحیه جنگندگی شهید صیاد شیرازی در صحنه عملیات بود.
7) شهید صیاد برای محاصره کامل شهر از همه امکانات ارتش (یگانهای لشکر 28 و تیپ همدان، هوانیروز، نیرو هوایی) و یگانهای موجود سپاه پاسداران و پیشمرگان کردستان استفاده کرد.
8) عنایت و توجه خاص شهید صیاد به حفظ جان مردم، با توجه به تدابیر حضرت امام ره (صف ضدانقلاب جدای از صف مردم است) همواره مد نظر و سرلوحه کار و دستورات شهید بوده، روی همین اصل از انجام عملیات شبانه در شهر، نه تنها در این عملیات، بلکه در تمام عملیاتهای شهری کردستان پرهیز داشت و جمله معروفی داشت: فرار ضدانقلاب بهتر از این است تا خدای ناکرده مردم آسیب ببینند.
9) عنایت و توجه به نظرات برادران سپاهی و میدان عمل دادن به آنان، بخصوص توجه به آموزش آنها در میدان رزم، که این امر موجب رشد این برادران مخلص در صحنههای رزم گردید.
10) تشکیل قرارگاه مشترک عملیاتی ارتش و سپاه، بلافاصله بعد از آزادسازی شهر سنندج در ساختمان ستاد لشکر 28 سنندج، که این قرارگاه عملیاتی برای اولین بار با ابتکار شهید صیاد شروع به کار کرد و خدمات ارزندهای را در طرحریزی و هدایت عملیات در کردستان داشت.
11) اندیشه دینی، مذهبی و انقلابی حاکم بر تفکر و تدبیر نظامی شهید صیاد شیرازی، موجب وحدت صادقانه و مخلصانه بین برادران ارتشی، سپاهی و بسیجی و پیشمرگان کردستان، رمز پیروزی این عملیات و دیگر عملیاتها در کردستان شد.