چهره به چهره دریا-39
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۰
زندگینامه و خاطرات ناخدایکم کوروش بایندر
در سال 1356 کشور مقداری شلوغ شد. در نیمه دوم این سال، انقلاب قم و تبریز را درگیر کرد. در آن زمان هنوز اثراتی از انقلاب در ناوگان دریایی به وجود نیامده بود، ولی شاید نگرانیهایی وجود داشت. این نگرانیها اصلاً در کار ما تأثیری نداشت. حتی اوایل یا اواسط اردیبهشت ماه 1357 شاه برای بازدید کارخانههای جدید نیروی دریایی به بندرعباس آمد. کارخانجات جدید نیروی دریایی در بندرعباس خیلی مدرن بود. برای اولین بار، دو حوض خشک ساخته بودیم که کشتیها میتوانستند بروند و در آن تعمیرات زیرآبی بکنند. تمام کارگاههای این کارخانه سرپوشیده بود. تهویه مطبوع و کارگاههای موتور، شامل دیزل و هیدرولیک، کارگاههای توربین گاز، کارگاههای بخار و البته پمپهای هیدرولیک داشت. همینطور قسمت ساخت بدنه، جوشکاری، قطعهسازی، قالبگیری و قطعهسازی با قالب، در این کارخانهها پیشبینی شده بود. هنوز هم این کارخانهها بهخوبی فعالیت میکنند؛ حتی اکنون دستاندرکاران تعمیر و نگهداری کشتیهای تجاری هر جا کشتیهای تجاری دچار مشکلی میشوند که تعمیرگاههای خارج بندرعباس و بوشهر نمیتوانند تعمیر بکنند، به نیروی دریایی میبرند و برایشان تعمیر میکنند.
در واقع این کارخانهها یک کار ماندنی شده است که شکر خدا هنوز هم دارد بسیار
خوب کار میکند. این فقط برای نیروی دریایی بود. قرار بود یک سری کارخانههایکشتیسازی خلیجفارس هم درست بشود. حتی قبل از انقلاب جای زمین مشخص و یک ساختمانهایی هم در آن ساخته شد و بعد از انقلاب هم خیلی کارها روی این مکانها انجام گرفت. ساخت آن را شاهد بودم، البته اسم فارسیاش را به یاد ندارم به آن ایزوایکو میگفتند. صنایع کشتیسازی خلیجفارس در بندرعباس است. یکی هم در بوشهر است که به آن «صدرا» میگویند، صنایع دریایی ایران، هم قبل از انقلاب درست شد و بعد از انقلاب گسترش پیدا کرد. کارخانههای نیروی دریایی در بندرعباس، و یک کوچکتر در بوشهر و یکی هم خیلی کوچک و قدیمیتر در خرمشهر، مأموریتشان تعمیر و نگهداری ناوگان بود؛ البته در برنامههای آتیشان، ناو سازی کوچک هم در نظر گرفته بودند. در حقیقت قبل از انقلاب قرار بود رزمناو، ناوشکن و ناوهای پاسور و زیردریایی داشته باشیم.
اما بعد از انقلاب فقط سه فروند زیردریایی گرفتیم و ناوهای بزرگ مثل رزمناو و ناوشکنهای سنگین را دیگر نگرفتیم. در واقع گسترش این کارخانهها طوری بود که این خریدها برای آنها هم به درد میخورد، ولی چون آنها را نخریدیم، اکنون ناو تجارتی را هم برای تعمیرات میگیرند و تعمیرات زیرآبی و تعمیرات اساسی میکنند. البته یک صرفه اقتصادی هم برای نیروی دریایی دارد. مقداری از بودجهاش را از این راه درمیآورد. البته این کارخانهها علاوه بر اینها، کارگاه مخابرات و کارگاه الکترونیک داشت، اینها به دستگاههای الکترونیکی ناوهای جنگی میرسیدند. اکنون در آنها هم تغییرات زیادی انجام گرفته است. بهطورکلی، صنایع الکترونیک بعد از انقلاب کاملاً متحول شد.
این مسئله اصلاً جنبه بینالمللی دارد. نهفقط در ایران، بعد از جنگ سرد، تقریباً تمام اسرار الکترونیکی نیروهای مسلح آمریکا در تجارت آمد. وقتی ما در نیروی دریایی انگلیس دانشجو بودیم، اینها فکس و ایمیل داشتند که وضعیت جنگی را برای توپخانه روشن میکرد. نقشهاش را میفرستاد و ما از روی آن استفاده میکردیم و برای تیراندازیهای توپخانه محاسباتی انجام میدادیم. خیلی از امکانات امروزی مثل اینترنت، GPS و… چیزهایی بود که در نیروی دریایی و نیروهای مسلح آمریکا بوده است. حتی میتوانم بگویم سالها قبل، از چیزی شبیه اینترنت در ارتش آمریکا خاصه نیروی دریاییاش بهره میبردند.
وقتی قرار بود ناوشکنهای اسپرونزا را بگیریم، این ناوشکنها سیستمی به نام NTDS داشت، این NTDS حتی قرار بر این بود به مخابرات نیروی زمینی و مخابرات ستاد کل در ستاد کل نیروهای مسلح ما وصل بشود و تصویر روزمره را در لحظه بدهد، یعنی هر اتفاقی توی خلیجفارس روی کشتی میافتاد، عیناً توی ستاد کل فرماندهی منعکس میشد و فرماندهی میتوانست خودش ازآنجا تصمیمگیری بکند که همان اول انقلاب ارسال تمام این ناوشکنها لغو شد. یعنی با وقایع بعدی که اتفاق افتاد، مسئلهشان چیز دیگری بود و کلاً به ما نمیفروختند.
پس همانگونه که گفتم این کارخانهها، کارگاههای الکترونیک برای تعمیرات اساسی و جابهجایی و تأمین رادار و اینها هم داشت که همان موقع به هفت فروند ناوشکن سبک و سنگینی که داشتیم، میرسید و از این ناوها تعمیر و نگهداری میکرد، ما هم راضی بودیم. البته هنوز برای بعضی از وسایل الکترونیکیمان کارشناس سوئیسی داشتیم، چون اینها را از سوئیس خریده بودیم. دوتا کارشناس سوئیسی داشتیم که بعد از انقلاب رفتند. بهطورکلی کنار هر مستشار خارجی یک نفر ایرانی که انگلیسی بلد بود میگذاشتیم. کسی که معلومات و رشتهاش با آن کار مرتبط بود و میتوانست جایگزین آن نفر بشود. این فرد وظیفهاش این بود که از آنها کار یاد بگیرد و به فارسی به دیگران منتقل کند. یعنی دو وظیفه مترجمی و یادگیری خودش را به عهده داشت. این افراد تا آخر و بعد از انقلاب هم بودند و کمک بسیاری کردند.
منبع : چهره به چهره دریا، آقامیرزایی،محمد علی، 1400یران