چهره به چهره دریا-36
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۱۵
زندگینامه و خاطرات ناخدایکم کوروش بایندر
بهطورکلی اگر آتش به انبار مهمات برسد، کشتی درجا روی هوا میرود و منفجر میشود. دیگر چیزی از آن باقی نمیماند که کسی فرار بکند. به همین دلیل ابتدا این آموزش را به شکل کامل به افراد میدادند. بعدازآن نیروها را برای آموزش بقا میبردند که آموزش جداگانهای بود. در این دوره یاد میگرفتند اگر کشتی غرق شد، در یک قایق نجات چگونه ماهی بگیرند؟ چگونه زندگی بکنند؟ از چه طریقی آب تهیه کنند تا نجات یابند؛ در منطقه دشمن چهکاری بکنند؟ در منطقه دوست چهکاری انجام دهند؟ مخابرات را چهکار کنند؟ اینها را بهشان یاد میدادند. این دوره را اصطلاحاً دوره بقا میگفتند.
یکی از دورههای فرعی آتشنشانی، کنترل صدمات بود. یاد میگرفتند اگر جایی از ناو سوراخ شد، چطور این سوراخ را بگیرند که آب داخل ناو نشود. اگر گلوله به ناو خورد، چگونه رفتار بکنند؟ بیشتر مهندسها و خدمه موتوری کشتی درگیر این موضوع بودند. گاهی اوقات هم همه درگیر میشدند. درهرصورت این آموزشها را میدیدند. بعد برای آموزشهای دریا میرفتند. پس اول یک آموزش مقدماتی ساحل بود، بعد به دریا میرفتند. آموزشهای تاکتیکی هم در همان آموزش ساحلی خلاصه شده بود. به این مجموعه آموزشهای تاکتیکی مدرسه فرمان میگفتند. من آن موقع خیلی سرم شلوغ بود. خودم تدریس نمیکردم ولی تمام این دورهها را در پورتلند انگلیس با ناوهای جنگی دیده بودم.
این آموزشها در سطح تاکتیکها و آموزشهایی که ما دیده بودیم نبود، ولی وقتیکه به فرمانده ناوها میرسید، در سطح فرمانده دوم و افسر عملیات باید جنگ دریایی را کامل فرامیگرفتند. روی ناوی که مأموریت ضد سطحی، ضد هوایی و ضد زیردریایی دارد، معمولاً یک افسر ضد زیردریایی، یک افسر توپخانه و یک افسر عملیات وجود دارد. در حقیقت مجموعه اینها را command team یا گروه فرماندهی میگویند. فرمانده و این گروه فرماندهی باید بتوانند تهدیدات ضد زیردریایی، تهدیدات زیردریایی، هوایی، حمله هوایی و سطحی دشمن را خنثی بکنند و خودشان دشمن را از بین ببرند و این مأموریتشان بود. تاکتیکهای این کار را بهشان یاد میدادند. تاکتیکها مدوّن بود. در واقع انواع و اقسام کتابهای مربوط به ناتو وجود داشت که از آنها استفاده میکردیم. بعد از انقلاب سعی کردند اینها را به فارسی تبدیل و از آن بهصورت فارسی استفاده بکنند. دیگر انگلیسی صحبت نمیشد. اینها کارهایی بود که در جمهوری اسلامی انجام شد. وقتیکه در جنگ فرمانده دال سین[1] بودم، دیگر مثل سابق نبود که انگلیسی صحبت بکنند. همه صحبتها فارسی بود، به دلیل اینکه ناوهای آمریکایی به مخابرات ما گوش میکردند. ناوهای عراقی هم اگر انگلیسی حرف میزدیم بهتر میفهمیدند. بنابراین، این قدم برداشته شد و یک سری از افسرهای نیروی دریایی ازجمله مرحوم دانهکار برای این موضوع خیلی زحمت کشیدند.
در اتاق عملیات شبیهسازی فرمان تصویر رادار و میز عملیات داشتیم و حرکت حقیقی ناو خود را نسبت به حرکت هوا میسنجیدیم. روی رادارها میتوانستند هواپیما،
اسنوکر، زیردریایی و سیگنال سوناری که زیردریایی میزند را نشان بدهند. سونار زیردریایی را نشان میدهد و ترَک یا رهگیری میکند؛ همه اینها توی این اتاق عملیات میآمد و در اختیار فرماندهها و افسرهای آن اتاق قرار میگرفت. معمولاً یکی فرمانده، یکی افسر عملیات و یکی افسر توپخانه میشد، بعد جابهجا میشدند و میچرخیدند. حتی اگر تیمی ضعیف بود در سیستم چرخشی کار میکردند و در کنار افراد قوی و حرفهای کار را بهتر فرامیگرفتند. افسرهای اتاقک ناو قوی را بهجاهایی که ضعیف بود میبردند و در حقیقت در انتهای دوره و آخر این آموزش، همه این مسائل را یاد میگرفتند. حالت بسیار عملی و عملیاتی بود. طوری نبود که کسی یاد نگیرد. باید هم یاد میگرفتند، برای اینکه جان خودشان و عده دیگری به دست اینها میافتاد.
زمانی که رئیس ستاد ناوگان بودم، یکی از همدورههای من به نام ناخدا مینوی رئیس مرکز آموزش فرمان بود. قبل از او هم یک دریادار به نام دریادار کامیابی پور مسئولیت را به عهده داشت. او بعداً دریابان شد. حالا دیگر ایران نیست. از ایران رفت ولی از آنجا که جایگاه سازمانی فرماندهی مرکز آموزش ناخدا یکمی بود؛ به همین دلیل ناخدا مینوی را بهعنوان فرمانده گذاشتند. او اکنون به اسپانیا رفته است. اتفاقاً شنیدهام کار دریانوردی هم میکند.
بگذریم اینها به دریا میرفتند و یک سری تمرینات مختلف میکردند و به هفته آخر میرسیدند. هفته آخر جنگ انجام میگرفت. بامزه اینجا بود که در هفته آخر کشتیهای فرمان با کشتیهای ناوگان، جنگ میکردند. کشتیهای ما نیروی قرمز و ناوهای فرمان نیروی آبی میشدند. برای بالا بردن کیفیت جنگ ناوهایی که قبلاً به دوره فرمان رفته و تمرین هم کرده بودند و وضع خوبی داشتند را برای این تمرینات نهایی میآوردیم. ناوهایی که در دوره جدید به فرمان رفته بودند، باید با اینها به حالت جنگ، مصاف میکردند و خودشان را نشان میدادند. ناوهای دوره دیده ناوگان آن زمان دیگر برای نمره دهی نمیآمدند، ولی چون بالای سرشان استادهایی بودند که نمره میدادند، خیلی دقت میکردند.
گاهی پیروز میشدند و گاهی هم میباختند. البته به ناوی که فرمانده آنها از ناوگان فرستاده بود هم بستگی داشت. درهرصورت این طریقه آموزش عملی بود که از انگلیسیها یاد گرفته بودیم. در آن چند سال قبلی که انگلیس بودیم، ناوهای سام و زال و رستم و فرامرز و آرتمیز این دوره را در پورتلند دیده بودند. ناوهای ببر و پلنگ که ناوشکنهای آمریکایی بودند، این دوره را در گوانتانامو بی، دیده بودند. گوانتانامو همینجایی است که گروگانهای القاعده را نگه میدارند. این پایگاه آمریکایی در خاک کوبا قرار دارد و مرکز آموزش ناوگان اقیانوس اطلس است. کوباییها به وجود این پایگاه معترض هستند، ولی آمریکاییها میگویند از زمان جنگهای دریایی با اسپانیولیها در قرن 19 این پایگاه را داشتهایم و مطابق قوانین، حقوق و مقررات اینجا متعلق به آمریکاست.
انگلیس هم دو پایگاه نزدیک آرژانتین دارند. آرژانتینیها به آن جزایر مالویناس میگویند، اما انگلیسیها آن را به نام جزایر فالکلند میخوانند. انگلیسیها هنوز خیلی جاها هستند، یعنی کشورهای کوچکی که اسمش را باهاما گذاشتند، اینها ترجیح میدهند جزو انگلیس باشند، اصلاً خودشان چیزی ندارند. به آن صورت مستعمره هم نیست ولی در ایرلند قضیه فرق میکند. ایرلند استقلال دارد، اما فقط قسمتی از جزیره ایرلند، ایرلند شمالی است که آنها دو گروه هستند و درگیری اینها بیشتر جنبه مذهبی دارد. یک سریشان پروتستان و یک سریشان کاتولیک هستند.
کاتولیکها به ایرلند جنوبی وابستهاند و سالهاست میجنگند. حتی وقتی دانشجو بودیم اینها با انگلیس میجنگیدند. نیرویی به نام IRA یعنی ارتش جمهوری ایرلند داشتند. IRA هنوز هم یک دسته جنگی و یک دسته سیاسی دارد. دسته سیاسی مدتهاست دارند مذاکرات سیاسیشان را با حکومت انگلیس انجام میدهند. شاخه سیاسی شینفین به ریاست جِی آدامز است. اینها هنوز هم میجنگند و دارند
به یکجاهایی میرسند.البته اکنون آتشبس شده است، دیگر کارهای تروریستی نمیکنند.
آن موقع در نیروهای مسلح دکترین هستهای نداشتیم، البته دفاع هستهای روی ناوهایمان داشتیم. سلاح هستهای نه اما دفاع هستهای ممکن بود انجام دهیم. حالا دفاع هستهای چیست؟ دفاع هستهای این است که شما در یک منطقهای هستید، ممکن است در فاصله دوری بمب هستهای بیندازند که به این شکل اشعههای خطرناک آلفا و بتا و گاما ساطع میشود. بعضی از این اشعهها حتی در فلز رسوخ میکنند. جالب است بدانید بمبهای نوترونی میتواند بدون هیچ صدمهای به مکان، فقط آدمها را بکشد. در مواقعی که بخواهند شهر را خراب نکنند، میتوانند. بمباران نوترونی کنند، ولی چون قابلکنترل نیست، بنابراین کاربردش زیاد منطقی به نظر نمیرسد. حالا اگر نزدیک ناوهای شما مثلاً 20 یا 30 کیلومتری، یک بمب هستهای یا تاکتیکی، یا استراتژیکی منفجر شده باشد، باید بلافاصله سرعت باد را بسنجید، ببینید باد از کدام طرف میوزد. روی ناوها، یک باندری وجود دارد که مثل قلعه، هوای بیرون به داخل آن نفوذناپذیر است. باندریم فیلترهایی دارد که هنگام فعال بودن نمیگذارد اشعهها داخل شوند. در هنگام تهدید فشار داخل این باندریم را با یک سری پمپها بالا میبریم تا هوای بیرون به داخل نفوذ نکند. هوا فقط از طریق فیلترها داخل این محفظه میشود و همه خدمه از روی عرشه داخل باندریم میروند. ناو هم از داخل اتاق عملیات داخل این محفظه کنترل میشود.
این قسمت فقط برای جنگهای هستهای طراحی شده است. یک سری دوشهایی هم دارد که با فشار، آب دریا را پمپ میکند و دائم بیرون کشتی را میشوید. بنابراین وقتی کشتی مجبور است از منطقه آلوده هستهای بگذرد، به این شکل از خدمه محافظت میکند. اگر مجبور شویم کسی را بیرون بفرستیم، این شخص باید با لباس ضد هستهای بیرون برود. یک دستگاه سنجش مواد رادیواکتیویته به دست او میدهیم. با پوشش مطمئن بیرون میرود و بعد از اندازهگیری تشعشعات، وضعیت هوای بیرون را به مخابرات داخل کشتی گزارش میکند. به این شکل میفهمند وضع بیرون چگونه است. آیا میشود بیرون آمد یا نه؟ وقتی از منطقهای که مشکوک به آلودگی است میگذریم، هرچند وقت یکبار مقدار رادیواکتیو و اشعههایش را اندازه میگیریم.
این دورهها را ابتدا در انگلیس دیدیم. بعد مرکز فرمان را تأسیس کردیم و این دورهها را برای خدمه ناوگانها میگذاشتیم. ناوهای جنگی جدیدمان همه آمادگی دفاع در مقابل تهدیدات هستهای را داشتند. البته اگر شعاع انهدام، ناو را دربر میگرفت، منهدم میشدیم ولی اگر خارج از شعاع انهدام از منطقهای آلوده رد میشدیم، میتوانستیم با این وضعیت مقابله کنیم. بمبهای هستهای شعاع انهدام مشخصی دارند. در واقع به کلاهک جنگی آن بستگی دارد که چند مگاتُنی باشد. اگر در شعاع انهدام باشیم کارمان تمام است، انفجار کشتی را منهدم میکند و از بین میبرد و دیگرکسی نمیماند.
منبع : چهره به چهره دریا، آقامیرزایی،محمد علی، 1400، ایران سبز