پادگان بانه 40 شبانه روز در محاصره (قسمت هشتم)
تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۵/۲۲
وضعیت محاصره پادگان بانه – سرتیپ صیادشیرازی
برای بررسی وضعیت منطقه، با بالگرد از سقز به بانه رفتم. قرار بر این بود که روی ارتفاع آربابا از طریق هوانیروز، یک عملیات هلیبرن انجام دهم. به پادگان بانه رسیدم و مشاهده کردم پادگان در یک وضعیت بحرانی به سر میبرد. یعنی علاوه بر اینکه شهر در کنترل افراد ضدانقلاب بود، پادگان بانه هم در محاصره قرار داشت. تنها راه ارتباطی با پادگان از طریق هوا و آنهم با استفاده از بالگردهای هوانیروز صورت میگرفت. همان زمان عدهای از کلاه سبزهای تیپ ۲۳ نیرو مخصوص در پادگان سقز مستقر بودند، اما روحیه آنها بسیار پایین بود. چون تعدادی از آنها قبلاً هنگام هلی بُرن بر روی ارتفاع آربابا توسط افراد ضدانقلاب به اسارت درآمده بودند و همه اسرا را که حدود ۱۹ نفری میشدند به همراه فرمانده آنها، سرگرد علیاصغر لو به زندان دولتو منتقل کرده بودند.
مسئله دیگری که در آن منطقه مشاهده کردم و برایم خیلی دردآور بود، اسکورت ۲ فروند بالگرد ۲۱۴ به خاطر دو قلم جنس، به وسیله ۶ فروند بالگرد کبرا به داخل پادگان که در محاصره افراد ضدانقلاب قرار داشت، بود. من به هیچ وجه نمیتوانستم قبول کنم که دو فروند بالگرد ۲۱۴ احتیاج به ۶ فروند کبرا برای اسکورت داشته باشد، ولی چنین موردی وجود داشت.
به نظر میرسید که حلقه محاصره پادگان بانه بسیار تنگ بود و افراد ضدانقلاب تمام ارتفاعات مشرف به شهر و پادگان را در اختیار دارند.
بهمحض حضور بالگردها در فضای آسمان پادگان، افراد ضدانقلاب سلاح و ضد هوایی، بالگردها و محل فرود آن را زیر آتش میگرفتند. به ناچار در ابتدا، بایستی بالگردهای کبرا، ارتفاعات اطراف شهر و محل تجمع افراد ضدانقلاب را هدف قرار میدادند، تا بالگردهای ۲۱۴ بتوانند در کوتاهترین زمان ممکن، مهمات و سایر اقلام را تخلیه نمایند. خلبانان عنوان میکردند، حداکثر مدت زمانی که ما برای تخلیه اقلام در پادگان داریم، حدود چهار دقیقه است. اگر بیشتر از آن در پادگان و روی زمین بمانیم، مورد اصابت قرار میگیریم. نحوه تخلیه بار از بالگرد هم بدین صورت بود که بالگردها بدون اینکه روی زمین بنشینند با پرواز در ارتفاع ۳ پایی زمین و حالت هاور، کروچیف و دو نفر سرباز که در داخل بالگرد بودند، با هل دادن مهمات و اقلام، اقدام به تخلیه بارهای داخل بالگرد میکردند. بالگرد هم بلافاصله به پرواز در میآمد و اوج میگرفت، تا هدف اصابت گلولههای عناصر افراد ضدانقلاب قرار نگیرد.
وضعیت پادگان بانه بهصورتی بود که بعدازاینکه بالگردها، آنجا را ترک میکردند، هیچکس از نیروهای مستقر در پادگان نمیتوانستند آزادانه به سراغ اقلام تخلیه شده بروند و آنها را به سنگرها و ساختمانها منتقل کنند، چون مورد هدف تکتیراندازهای افراد ضدانقلاب و یا هدف اصابت ترکشهای خمپارهاندازها قرار میگرفتند. نیروهای محاصره شده داخل پادگان، در پناه تانکهای اسکورپیون به محل تخلیه بار نزدیک میشدند و بعد از بارگیری اقلام در داخل و روی تانکها بلافاصله به سنگرهایشان باز میگشتند. در هر صورت، در زمان حضور بالگردها در پادگان، صحنه یک جنگ تمامعیار در آنجا مشاهده میشد. خلبانان هوانیروز ناچار بودند تمام این خطرها را به جان بخرند و این مأموریتهای خطیر و سرنوشتساز را انجام دهند تا از تنها نقطه حاکمیت جمهوری اسلامی ایران در آنجا پاسداری کنند. با وجود اینکه در موقع تخلیه بار، بالگردهای کبرا از بالا بالگردهای ۲۱۴ را پشتیبانی میکردند، ولی در همان زمان کوتاه هم، آنقدر گلوله به بالگردهای ۲۱۴ شلیک میشد که آثار گلولهها روی بدنه آنها مشاهده میشد. یادم هست شهید کشوری و شهید شیرودی هم آنجا بودند و جسورانه پرواز میکردند. همه این مسائل، بیانگر وضعیت بحرانی پادگان بود. به همین علت، پس از بازگشت به پادگان سقز، دو گروه را برای اجرای عملیات پیشبینی و انتخاب کردم.
برداشت از کتاب (آنها خودی نبودند) نوشته سرتیپ دوم خلبان رحمان قضات.
منبع : پادگان بانه 40 شبانه روز در محاصره - سرهنگ قاسم کریمی - انتشارات ایران سبز1399