مخابرات در جنگ (قسمت هشتم)
تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۳
شنود از دشمن در عملیات ثامنالائمه (ع) – سرهنگ نیاکی
شنود از دشمن در عملیات ثامنالائمه (ع)
عملیات ثامنالائمه که شروع شد. دو دستگاه بی سیم (پیآرسی 77) با یک خط از ترمینال آبادان در اختیار دو سرباز عرب زبان دادیم و فرکانس بی سیمهای عراق را به بی سیمهای (پی آر سی 77) منظور کردیم. این دو نفرهمه مکالمات عراقیها را دقیقه به دقیقه خبرهای دست اول را با خط تلفن ترمینال آبادان که مستقیم به سنگر عملیات لشکر وصل بود به ما میدادند.
در این اخبار متوجه یک یگان عراقی شدیم که از کارون ردشده بودند و مرتب ازفرمانده بالا دست خود تقاضای مهمات میکردند. فرمانده عراقی موقعیتش را پرسید ؛ اما او قادر نبود موقعیت خود را بگوید. شب بود. فرمانده اش از او خواست که با یک گلوله منور موقعیت خود را نشان دهد. همه این اطلاعات توسط همان دو سربازعرب زبان به اتاق عملیات داده میشد. آتش توپخانه آماده بود. به محض این که منور روشن شد. با خواندن گرا، توپخانه روی آن نقطه آتش شلیک کرد. طوری که دیگر صدایی از آنها شنیده نشد.
خدا رحمت کند تیمسار ظهیرنژاد آمد کنار دستگاههای مخابراتی و دست زد به پشتم و گفت: این تلفن بیشترین خدمت را کرد. البته ایشان که نمی دانست جریان چیست. فقط خبرهایی که این دستگاه میداد او را بسیار خوشحال کرده بود. البته بعدها هم مرتب از تلفن تشکر میکرد نه از سامانه مخابرات.
ناگفته نماند که وسایل مخابراتی هرکدام در جای معین کاربرد خود را دارد. بی سیمهایی با بردکم، رادیو رله، شبکههای بی سیم با برد بلند، . امربر و… در هر مرحله از عملیات بایستی به کاربرد هرکدام توجه داشت. برای ارسال مثلا کالک عملیاتی باطرحهای عملیاتی مخابره با بی سیمها مقدور نیست. برای این کارباید از امربر استفاده کرد که از امنیت بالاتری برخوردار است. اینها جزءکوچکی از خدمات مخابرات در جنگ و صلح بود.
73 ماه خدمت در مناطق جنگی و حضور در عملیاتهای فرماندهی کل قوا، ثامنالائمه، طریقالقدس، فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، خیبر، بدر، والفجر7، کربلاها مخصوصاً کربلای 6 داشتم که در سومار دشمن ناجوانمردانه از سلاح شیمیایی استفاده کرد.
32 سال و شش ماه در ارتش خدمت کردم و هیچ وقت به اندازه عملیات ثامنالائمه که فرمانده گردان مخابرات بودم و مسئولیت بسیار سنگینی به عهدهام بود، احساس غرور و رضایت وجدان در کارها را نداشتم. این احساس نتیجه بیست ساعت کار به مدت سه ماه (تیر، مرداد و شهریورماه) سال 1360 بود که شبانهروز بیش از چهار ساعت خواب نداشتم.
عملیات ثامنالائمه یک عملیات کلاسیک بسیار موفق بود که باید مدیون فرماندهان لایق لشکر77 دانست.
واقعا قدرت یک کشور نه به سنگرها، کشتیها و هواپیماهای آن کشور است بلکه بسته به مردان آن کشور است. مردانی مثل فرمانده لشکر77، سرهنگ سید شهابالدین جوادی که فرمانده شجاع، باسواد و باتدبیر بود. بیجهت نیست بعد از عملیات ثامنالائمه همه لشکرها متوجه شده بودند که لشکر77 چه کرده که پیروز شده است. به طور کلی بعد از عملیات ثامنالائمه همیشه پیروزی با ارتش مقتدر ایران بود.
پرسنل مخابرات میتوانند ادعا کنند که سهم بزرگی در جنگ خصوصا از سال 1360 به بعد را داشته اند.
انواع بی سیمها
دستگاه (جی آر سی 122) بی سیمی است که هم تلگرافی، هم تلفنی و هم تله ثابتی کار میکند و روی خودرو و هم روی زمین قابل استفاده است. بی سیمهای (وی آر سی) این بی سیمها روی خودرو نصب و فقط تلفنی استفاده میشود. بی سیمهای (پی آرسی 77) این بی سیمها توسط نفر حمل میشود و تلفن قابل استفاده است و در رده گروهان استفاده میشود. بی سیمهای (تی آر سی 145) همان رادیورله یاترمینال و بی سیمهای (تی آرسی 133) همان رله ترمینال.
سرهنگ نیاکی
فقط یک نفر در سنگر ما غریبه بود همه، بچههای لشکر77 بودند. بجز بچههای لشکر77، سرهنگ مسعود منفرد نیاکی فرمانده لشکر 92 رزهی اهواز، شب عملیات در سنگر ما بود. افسر خوب و بزرگوار، دلیر و مقاوم بود. دخترش سرطان داشت. همسرش تلگراف زد ” مسعود خودت را به تهران برسان دکترها امیدی به زنده ماندن مژگان ندارند. ” سرهنگ جواب نوشت: “همسر عزیزم میدانی که نمیتوانم سربازانم را که، چون فرزندانم هستند در این بحبوحه جنگ و لحظات پرخطر جبهه تنها بگذارم. به تو ایمان دارم که در کنار فرزندانمان از هیچ کاری فروگذار نخواهی کرد. ” نرفت تا این که دخترش فوت کرد، حتی برای تشیع جنازهاش هم نرفت و گفت: ” جنگ و مملکت و اسلام از دخترم مهمتر است. “وقتی، توانست به خانه برگردد که چهل روز از فوت دخترش میگذشت.