banner

مخابرات در جنگ (قسمت ششم)

تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۶

ورود لشکر77 به جنوب

ورود لشکر77 به جنوب

تنها لشکری که ستادش آزاد بود لشکر77 خراسان بود. اما یگان‌هایش همه در غرب و شمال غرب بودند. هشت اسفند بود که با خبرشدیم امریه‌ای از نیروی زمینی به لشکرابلاغ شده است:

” لشکر77 ماموریت دارد مسوولیت فرماندهی منطقه اروند را به عهده گرفته و با واحدهای سازمانی و زیر امر و کنترل عملیاتی موجود ازدارخوین تا دهانه فاودفاع و در فرصت‌های مناسب با تک‌های محلی دشمن را فرسوده و مجبور به عقب نشینی نموده و زمینه رابرای یک تعرض قاطع فراهم- محاصره آبادان را شکسته – خرمشهر را آزاد و خط مرزی را ترمیم نماید واز تاریخ 28 اسفند ماه 1359 مسوولیت منطقه عملیاتی اروند رسماً به لشکر77 محول گردیده است. ” ف نزاجا – سرتیپ ظهیرنژاد

 

فردای آن روز فرمانده لشکر همه را جمع کرد و گفت: آقای فرمانده‌ توپخانه، آقای فرمانده پشتیبانی، آقای فرمانده مخابرات آمادگی برای رفتن به جنوب دارید؟ همه اعتراض کردند. یکی گفت: من ماشین ندارم. یکی گفت: من پرسنل ندارم. نوبت من که رسید، گفتم: جناب سرهنگ من به شما قول می دهم گردان من بهترین تسهیلات مخابرات را آنجا برای شما و فرماندهان شما فراهم کند. هیچ نگران مسایل مخابراتی نباشید. سرهنگ جوادی همان روز دستور داد و گفت: تو و گردان‌ات باید هرچه زودتربه آنجا بروید! منم شروع به جمع و جور کردن وسایل کردم و 16 اسفند 1359 گردان مخابرات و گروه پیشرو به فرماندهی سرهنگ مهندس سیروس سعید با تمام تجهیزات لشکر به ماهشهر آمدیم.

در پادگان نووا نیروی هوایی که با ماهشهر پنج کیلومتر فاصله داشت، مستقر شدیم. فردای آن روز افسر مخابرات ستاد اروند را دیدم. گفتم: ما باید اینجا را از شما تحویل بگیریم. گفت: در جریان هستم.

یک لحظه راحت نبودم. در 24 ساعت دو ساعت نمی‌خوابیدم. سرهنگ مهندس سیروس سعید و پرسنل‌اش به عنوان گروه پیشرو، پادگان نووا، پادگان جراحی، مدرسه آزادگان و مدرسه سپهر را برای استقرار قرارگاه، فرماندهی و ستاد لشکر انتخاب کردند.

من و نیروهایم در مدرسه‌ای که بنا بود ستاد لشکر در آنجا مستقر شود، شروع به نصب دستگاه رادیو رله کردیم. ما در کارمان شب و روز نداشتیم. حالا که فکرش را می‌کنم، می‌بینم پا به پای من همه افسران و حتی سربازان گردان مخابرات بی منت و خالصانه چه ساعت‌هایی را به روز رساندند و روز را به شب وصل کردند بدون هیچ گله و شکایتی. من چقدر از این حیث نسبت به افراد زیر دستم احساس افتخار و قدرشناسی دارم. آنها در خفا و گمنامی کار کردند فقط به شوق دفاع از وطن.

29 اسفند سرهنگ فروزان از فرماندهی اروند تعویض شد و مسوولیت پدافند از دارخوین تا دهانه فاو برعهده ستاد لشکر77 گذاشته شد. درهمین روز گردان 122پیاده تیپ ما به فرماندهی سرهنگ حسین فیروزی و یک واحد مهندسی با قطاربه ماهشهرآمدند و سرهنگ کیومرث میرشکرایی که تازه ازمنطقه کردستان برگشته بود. از طرف فرمانده لشکر به عنوان معاون عملیات و رئیس ستاد قرارگاه «آخ» – آبادان خرمشهر – به فرماندهی سرهنگ کسائیان منصوب شد.

تیپ یک به فرماندهی سرهنگ محمود ناطقی هم به ماهشهر آمد. اما پس از چند روز سرهنگ ناطقی به علت بیماری قلبی در بیمارستان بستری شد و سرهنگ منوچهر امینیان معاون او به فرماندهی تیپ انتخاب شد. سرهنگ امینیان، در جلسه‌ای در ستاد سرهنگ سید کیومرث میرشکرایی را به عنوان معاون خود معرفی کرد که اول با مخالفت لشکر مواجه شد. دلایل مخالفت لشکر این بود که مسئولیت سرهنگ سید کیومرث میرشکرایی در قرارگاه «آخ» بسیار حساس و مهم است. اما با درایت سرهنگ منوچهر امینیان، بالأخره لشکر قبول کرد.

یادم می آید که از روز اول انتخاب رسته مخابرات اساتید دانشکده می‌گفتند: مخابرات، سلسله اعصاب ارتش است آیا تا به حال با انسان‌های روانی و اعصاب ناراحت، برخورد کرده‌اید که چه حالی دارند؟! همان طوری که سلسله اعصاب، فرامین را از مغز به اعصاب می‌رساند، به همین نحو هم سیستم‌های مخابراتی فرامین یک فرمانده را به عناصر تابعه‌اش می‌رساند. مخابرات در جنگ به مثابه سلسله اعصاب برای یک انسان است. اگر مخابرات نباشد، فرمانده، دیده‌بان و توپخانه بی‌معنی است و هیچ یک از فرماندهان نمی‌توانند کاری از پیش ببرند. برای هماهنگی، یکپارچگی و یگانگی در نبردها و عملیات‌های مهم در سطح وسیع، به مخابرات نیاز است و این هماهنگی‌های جنگ بدون داشتن ارتباط مخابراتی امکان پذیر نیست. البته نباید فراموش کرد که برقراری ارتباط شرط است، ولی حفاظت و تأمین ارتباط شرط لازم و ضروری است.

استادان ما کاملاً درست می‌گفتند؛ زیرا نود و پنج درصد اطلاعات مورد نیاز ارتش‌های متخاصم از طریق وسایل و تجهیزات الکترونیکی جمع‌آوری می‌شود. بدون این که هزینه‌ای داشته باشد. برای مثال یک دستگاه بی‌سیم پیامی را با سرعت 300000 کیلومتر در ثانیه در فضای اطراف آنتن فرستنده پخش می‌کند. حال هرفردی چه خودی و چه دشمن در صورتی که مجهز به دستگاه گیرنده مشابه پست مقابل باشد، قادر خواهد بود، پیام‌های منتشر شده در فضا را دریافت کند. آیا کسب اطلاعات راحت‌تر، ارزان تر و ساده‌تر از این امکان دارد.

درجنگ جهانی دوم کاربرد وسایل الکترونیکی اعم از شنود امواج رادیویی و سیستم‌های الکترونیکی یکی از عوامل تعیین کننده صحنه‌های نبرد محسوب می‌شد. با توجه به اهمیت و پیشرفت وسایل الکترونیکی در زمان رئیس جمهوری آمریکا (ریگان)طرحی به نام جنگ ستارگان با بودجه 225 میلیارد دلار به تصویب رسید که باید تا سال 2000 عملی می‌شد. این طرح به نظامی‌کردن فضای خارج از جو نام داشت. ارتش‌های دنیا در پی طرح‌هایی برای استفاده صحیح و نا صحیح از وسایل الکترونیکی هستند و ما در استفاده از آنها سهل انگاری می‌کنیم.

یکی از محاسن بزرگ دستگاههایی که من دوره آنها را در کانادا دیدم (تی آ رسی145) بود که کارش تأمین حفاظت ارتباطات بود. هیچ کس با هیچ سیستم و دستگاهی قادر به استراق سمع و شنود این دستگاه نیست، مگر این که مشابه دستگاه درآن کشور مقابل باشد.

تا آن زمان، دولت کانادا این دستگاه را به کشورهای هم جوار نفروخته بود. می دانستم عراق از این دستگاه‌ها ندارد و تا زمان عملیات ثامن‌الائمه یقین داشتم که به غنیمت هم نگرفته اند. به همین دلیل به فرماندهان اطمینان دادم که با خیال راحت و به صورت کشف صحبت کنند. بنابراین فرماندهان تا رده گردان قادر بودند از ارتباط مطمئن استفاده کنند.

پیوندهای مفید

Islamic republic of iran armyIslamic republic of iran armyIslamic republic of iran air forceIslamic republic of iran air defence
sign