banner

مخابرات در جنگ (قسمت آخر)

تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۷

سخن آخر در پایان درود و سلام دارم محضر شهدای مخابرات در هشت سال دفاع مقدس. سلام و درود می فرستم به همکاران مخابراتی که من را در عملیات ثامن‌الائمه یاری کردند تا توانستم بهترین تسهیلات مخابراتی را برای فرماندهان فراهم نمایم. من بعد از عملیات موفقیت‌آمیز ثامن‌الائمه، در همه محافل عنوان کرده ام که یکی […]

سخن آخر

در پایان درود و سلام دارم محضر شهدای مخابرات در هشت سال دفاع مقدس. سلام و درود می فرستم به همکاران مخابراتی که من را در عملیات ثامن‌الائمه یاری کردند تا توانستم بهترین تسهیلات مخابراتی را برای فرماندهان فراهم نمایم.

من بعد از عملیات موفقیت‌آمیز ثامن‌الائمه، در همه محافل عنوان کرده ام که یکی از علل مهم پیروزی را بایستی مدیون گردان مخابرات دانست. من اواخر سال 60 به توپخانه لشکر77 پیروز منتقل شدم و به عنوان افسر مخابرات که گاهی مسئولیت ارتباط هشت گردان زیر امر و سازمانی را هم برعهده داشتم. ارتباط برای یگان‌های توپخانه بسیار حائز اهمیت بود.

یادم می آید سال 1342 در لشکر خانه با درجه ستوانی در نبود افسر مخابرات توپخانه که یک سرگرد بود، انجام وظیفه می‌کردم. آن سال یک مانور برگزار شد. ارتباط هدایت آتش با دیدبان قطع شد. یک تیمسار که از تهران برای نظارت آمده بود، بنده را احضار کرد و با چوب دستی خود جلو آمد و گفت : ستوان، اهمیت این چوب دستی، از گردان توپخانه 155 در صورت نداشتن ارتباط مخابراتی خیلی بیشتر است. البته یک واقعیت بود. هدف از بیان این خاطره اهمیت ارتباط مخابرات بود.

در پایان می‌خواهم بگویم که بعد از پیروزی انقلاب با درجه سروانی به فرماندهی گردان مخابرات 468 لشکر77 منصوب شدم و در تاریخ 16/12/1359 با درجه سرگردی گردان مخابرات لشکر را با تمام تجهیزات لازم با قطار به سمت اهوازحرکت دادم و در ماهشهر مستقرشدیم.

تا آخر سال 1360 فرماندهی گردان را برعهده داشتم و سپس به توپخانه لشکر منتقل شدم و اولین ماموریت من در توپخانه، شرکت در عملیات فتح المبین بود و پس از آن در کلیه عملیاتی که لشکر تا سال 1366 شرکت داشت، حضور داشتم.

همه خدمت منطقه‌ای من در جنوب بود، غیر از عملیات کربلای 6 که در سومار انجام شد، که مزدوران عراقی حداکثر استفاده از سلاح‌های شیمیایی را در آن منطقه عملیاتی به کار بردند که بسیار آزار دهنده بود.

در خاتمه بایستی عرض کنم با 15 ماه ارشدیت در عملیات (فرماندهی کل قوا و ثامن‌الائمه) در سال 1362 سرهنگ شدم. در اواخر سال 1366 به علت مسائل روحی با 73 ماه خدمت منطقه‌ای به قرارگاه منطقه‌ای شمالشرق تربت حیدریه منتقل و به سمت افسر مخابرات قرارگاه با درجه سرتیپ دومی منصوب شدم.

تا اسفند 1369 به خدمت ادامه دادم و بعد از 32 سال و نیم خدمت صادقانه به خدمت مقدس سربازی خاتمه و افتخار بازنشستگی نائل گردیدم.

بعد از بازنشستگی تا کنون با دفتر هیات معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در مشهد همکاری دارم.

من در سال 1344 در مشهد با یک خانم دبیر ادبیات ازدواج کردم که نتیجه این ازدواج دو پسر و یک دختر است. پسربزرگم بازنشسته بانک سپه است و دارای دو فرزند است. پسرکوچکم با مدرک کارشناسی ارشد نرم افزار کارمند شرکت گاز خانگیران در سرخس مشهد است و دارای یک فرزند است. دخترم مهندس صنایع غذایی است و در خانه مانده و وظیفه بسیار سنگین نگهداری از من و مادرش را بر عهده دارد. باید به عرض برسانم دو پسرمن قبل از بخشنامه کسری خدمت پنجاه ماه خدمت منطقه عملیاتی و معافی از خدمت به سربازی رفتند. فرزند ارشدم در نیروی هوایی در منطقه امیدیه و فرزند کوچکم در لشکر 88 زاهدان و منطقه عملیاتی فکه و دشت عباس خدمت سربازی را به پایان رساندند.

به امید موفقیت‌های ارتش در همه زمینه‌ها.

 

پیوندهای مفید

Islamic republic of iran armyIslamic republic of iran armyIslamic republic of iran air forceIslamic republic of iran air defence
sign