عمليات تأخيري و پدافندي تيپ2 لشكر92 زرهي در غرب رودخانه کرخه
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۲
شامل پاتک در پل کرخه و تصرف سر پل-47
بررسي و تجزيه و تحليل
عمليات تأخيري و پدافندي يگانهاي لشكر 92 زرهي در غرب دزفول و شوش
(شامل پاتك تيپ 2زرهي در پاي پل كرخه و تصرف سرپل)
– هدايت عمليات تأخيري پدافندي در غرب درفول و شوش:
الف: برآورد وضعيت
در بررسي وضعيت کلي روابط ايران و عراق بيان شده است که اختلافات مرزي بين دو کشور، حتي قبل از تشکيل کشور مستقل عراق و در زماني که اين کشور جزو قلمرو حکومت عثماني بود، وجود داشته، در زمانهاي مختلف به نوعي مطرح شده است. آخرين بار در 1348 مطرح شد. در سال 1353 (1975) با انعقاد قرارداد الجزاير، اختلافات به ظاهر حل گرديد. ولي پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، مجدداً حکومت بعثي عراق در صدد مطرح کردن اختلافات مرزي برآمد. از اوايل سال 1359 براي مبارزه با انقلاب اسلامي در منطقه خليج فارس و به عنوان پرچم دار کشورهاي مرتجع اين منطقه، تهديد جدي براي حکومت جمهوري اسلامي ايران انجام شد. ولي نظر به اينکه عمده قواي نيروي زميني در منطقه کردستان درگير و مسائل ضد انقلاب داخلي نيز به شدت وجود داشت، نيروي زميني موفق نشد براي تهديد جدي در منطقه خوزستان، تدابير مقتضي اتخاذ کند. اما خطر جدي منطقه دزفول مورد توجه قرار گرفت و تشخيص داده شد که خطرناک¬ترين معبر وصولي دشمن براي اشغال خوزستان، محور عماره، فکه، عين خوش، پاي پل کرخه دزفول خواهد بود.
عناصر تيپ 2 لشکر 92 زرهي در منطقه دزفول مستقر بود. استعداد رزمي کافي براي خنثي کردن تهديد احتمالي نداشت. لازم بود اين منطقه با اعزام يگان ديگر تقويت شود. براي اين منظور تنها يگان آزاد، تيپ 37 مرکز زرهي تشخيص داده شد. به اين تيپ دستور داده شد، يک گروه رزمي به منطقه عملياتي دزفول اعزام کنند. ولي با توجه به وضعيت نا مساعد يگانهاي نيروي زميني که پس از پيروزي انقلاب داشتند، به خصوص پس از واقعه کودتاي نافرجام اوايل سال 59، عناصر لشکر 92 زرهي قسمتي از توان رزمي خود را از دست داده بودند، اعزام يک گروه رزمي براي مقابله با تهديد احتمالي منطقه دزفول کافي نبود. چنانچه در طرح¬هاي عملياتي قبل از پيروزي انقلاب نيز لشکر 16 زرهي براي عمليات منطقه دزفول منظور شده بود.
با توجه به حوادثي که پيش آمد، نتيجه¬اي که به دست داد، به نظر مي¬رسد به طور کلي برآورد وضعيتها، منطقي و دقيق نبوده يا اينکه امکان اجراي راه کار موثر¬تر و منطقيتر در شرايط موجود قبل از تهاجم عمومي ارتش متجاوز در عراق وجود نداشته است. به طور کلي آمادگي رزمي کافي براي خنثي کردن تهديد احتمالي ارتش متجاوز وجود نداشت. اما لشکر 92 زرهي، مسئوليت سرزميني تمام منطقه خوزستان را عهده¬دار بود و از سال 1343 در خوزستان مستقر بود، در طول قريب به 17 سال برآوردهاي مداوم انجام داده و حتي تمرينات عملي زيادي نيز اجرا کرده بود. به خصوص از سال 1348 تا 1353 که اختلافات ايران و عراق به اوج شدت رسيد، به مدت 6 سال مسائل عملياتي منطقه خوزستان، از جمله دزفول، بررسي و تمرين شده بود.
بر مبناي همين برآوردها بود که پيش¬بيني شده بود، لشکر 16 زرهي در منطقه غرب دزفول وارد عمل گردد. در طرح عملياتي ابوذر نيروي زميني به اين مسئله توجه شده بود. ولي همانگونه که گفته شد، درگيري¬هاي داخلي نيروهاي مسلح در کردستان و با ضد انقلاب داخلي، اجازه نداد، راهکار بهتري اجرا و قبل از تهاجم عمومي ارتش متجاوز عراق، نيروي کافي در منطقه دزفول متمرکز گردد.
ب: ساماندهي يگانها در منطقه غرب دزفول:
برابر طرح کلي لشکر 92 زرهي، تيپ 2 آن لشکر شامل: 2 گردان تانک و يک گردان مکانيزه، يک گردان توپخانه 155 م¬م خودکششي، يک گروهان مهندسي، يک گروهان بهداري، يک گروهان نگهداري و 2 رسد آماد و ترابري بود. براي پدافند از منطقه عملياتي غرب دزفول و شوش منظور شده بود. ولي اين تيپ براي مقابله تجاوز ناگهاني بود. براي تجاوزات مقدمه چيني شده، در طرح پيش¬بيني شده بود كه يگانهاي ديگر، در تقدم يكم لشکر 16 زرهي، به منطقه دزفول تغيير مکان کنند. ولي به عللي که در مطالب گذشته بيان شد، اعزام لشکر 16 رزهي به منطقه ياد شده ميسر نشد. يک گروه رزمي از تيپ 37 مرکز زرهي، در اوايل ارديبهشت سال 1359 به غرب شوش و به منطقه دوسلک اعزام گرديد. اين گروه رزمي شامل حدود 11 دستگاه تانک ام 47 و ام 60 و يک گروهان پياده از گردان 191 مرکز پياده و يک آتشبار خمپارهانداز بود.
در اجراي گسترش کامل عملياتي لشکر 92 زرهي، گردان 283 سوار زرهي آن لشکر نيز به منطقه غرب دزفول اعزام شد و در اواخر شهريور، گردان 138 پياده با يک گروهان از گردان 243 تانک لشکر 2 پياده مرکز (لشکر 21 بعدي) به اين منطقه اعزام شد. گردان 283 سوار زرهي نيروي پوشش لشکر را از پاسگاه نهر عنبر تا فکه تشکيل داد. تيپ 2 زرهي در مواضع عين خوش مستقر گرديد. گروه رزمي 37 نيز در مواضع سميده و فکه و قسمت جنوب غربي ارتفاعات تينه و دوسلک مواضع پدافندي اشغال کرد. بالاخره گروه رزمي 138 پياده نيز به عنوان احتياط لشکر در اين منطقه ابتدا در پاي پل کرخه مستقر شد و حين عمليات به دوسلک تغيير مکان کرد. گردان 320 توپخانه 155مم نيز به صورت آتشباري طوري گسترش يافت که در تمام منطقه از عين خوش تا فکه و پاسگاه دويرج (جنوب فکه) بتواند آتش پشتيباني اجرا کند. به ترتيبي که تهديد جدي-تر و خطرناک¬تر مي¬شد، يگانهاي توپخانه ديگر نيز وارد منطقه شدند.
گردان 141 پياده لشکر 21 نيز وارد اين منطقه گرديد، نکته حائز بحث اين است که هر يک از قرارگاه¬هاي ياد شده اصلي که شامل تيپ 2، گردان 283 سوار زرهي، گروه رزمي 138 بودند، مستقيماً زير امر قرارگاه لشکر بودند. فرماندهي واحدي براي هماهنگي و هدايت عمليات اين يگانها تعيين نشده بود. اين امر يکي از معايب کلي عمليات اين منطقه بود لازم به يادآوري است که از عناصر تيپ 2 زرهي، يک گروهان مکانيزه و يک دسته تانک نيز زير امر تيپ 84 پياده قرار داشتند. در منطقه موسيان و دهلران و چيلات وارد عمل شده بودند. در حين عمليات يک دسته تانک ام 47 از گردان تانک تيپ 84 پياده به دزفول اعزام و تيپ 2 زرهي را تقويت كرد. اين مسائل بيانگر نابساماني در سازمان¬¬دهي واحدها است. اين نابساماني¬ها علل گوناگوني داشت که مهمترين آنها ضعف کلي سيستم فرماندهي و کنترل بوده است
عمليات پدافندي كرخه – شوش
منبع : تیپ2 لشکر92 در آغاز جنگ تحمیلی، حسینی، سید یعقوب، 1392، ایران سبز، تهران