عمليات تأخيري و پدافندي تيپ2 لشكر92 زرهي در غرب رودخانه کرخه
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۰
شامل پاتک در پل کرخه و تصرف سر پل-46
بررسي و تجزيه و تحليل
عمليات تأخيري و پدافندي يگانهاي لشكر 92 زرهي در غرب دزفول و شوش
(شامل پاتك تيپ 2زرهي در پاي پل كرخه و تصرف سرپل)
ب-اصل وحدت فرماندهي:
وحدت فرماندهي در منطقه عمليات وجود نداشت. د راين منطقه 4 يگان اصلي وارد عمل شده بودند كه عبارت بودند از: گردان 283 سوار زرهي، تيپ 2زرهي، گروه رزمي 37 و گردان 138 پياده لشكر 21 پياده، علاوه بر اينها عناصر ژاندارمري و سپاه پاسداران نيز در منطقه حضور داشتند و هر يك از اين يگانها كاملاً مستقل عمل ميكردند. قرارگاه هماهنگ كنندهاي براي آنها تعيين نشده بود. هر كدام از اين يگانها مستقلاً با قرارگاه لشكر 92 زرهي كه در اهواز و در مسافت بيش از 160كيلومتر مستقر بود، ارتباط داشتند. قرارگاه لشكر آنها را هدايت ميكرد، در حالي كه قرارگاه لشكر، خود در اهواز با مشكلات بسياري درگير بود. بعد از تعويض فرمانده لشكر، حضور سرهنگ زرهي ستاد غلامرضا قاسمي در اهواز به عنوان فرمانده لشكر، معاون لشكر كه قبل از آمدن فرمانده جديد، سرپرستي لشكر را عهدهدار بود، به دزفول اعزام شد. با تشكيل يك قرارگاه موقت به نام فرمانده عملياتي دزفول، رهبري يگانها را به عهده گرفت. اين قرارگاه از 10 مهر به بعد تشكيل شد. در آن تاريخ، يگانهاي منطقه عمليات غرب دزفول و شوش، به شرق رودخانه كرخه عقبنشيني كرده بودند، به اصطلاح، كار تمام شده و فرصت از دست رفته بود.
عدم وحدت فرماندهي در منطقه، به قدري نامناسب و اسفبار بود كه حتي براي هدايت عمليات تأخيري و عقب كشاندن واحدها از منطقه تهديد و جلوگيري از محاصره، مقامي كه نبود هماهنگي بين يگانها برقرار كند. عناصر تيپ 2 به شرق رودخانه عقبنشيني كرده بودند و ميخواستند پل كرخه را منفجركنند. در حاليكه هنوز گردان سوار زرهي و گروه رزمي 37 و گردانهاي 138و 141 در غرب كرخه با دشمن درگير بودند. چنانچه پل تخريب ميشد، تمام آنها از بين ميرفتند يا به دام دشمن ميافتادند. همچنين، عقبنشيني گردانهاي 138و141 از محور دوسلك به سمت شوش انجام شد، بدون اينكه پلي در رودخانه كرخه وجود داشته باشد و مقامي به اين گردانها اطلاع دهد كه پل وجود ندارد يا پلي براي عقبكشاندن آنها تهيه كند. به هر حال سازمان دهي اوليه در منطقه عمليات بسيار ضعيف و وحدتي براي هدايت يگانها به وجود نيامده بود.
پ-اصل تمركز قوا:
در گسترش پادگاني لشكر 92 زرهي، تيپ 2 با 2 گردان تانك و يك گردان مكانيزه و يك گردان توپخانه در پادگان دزفول مستقر بود. مسئوليت سرزميني تيپ در شروع هرگونه برخوردي، در منطقه عين خوش و دوسلك بود. ولي مسلماً اين تيپ استعداد رزمي كافي براي مقابله با تهاجم عمومي نيروهاي متجاوز عراق را نداشت. به اين علت در طرح ابوذر پيشبيني شده بود كه لشكر 16 زرهي به منطقه دزفول تغيير مكان كند و مسئوليت منطقه را به عهده گيرد. ولي در مقدمات آمادگي براي جنگ تحميلي توسط عراق، اين قسمت از طرح به موقع اجرا نشد. لشكر 16 زرهي بعد از آغاز جنگ عمومي، شروع به تغيير مكان به منطقه دزفول كرد. در اوايل آبان ماه يعني بيش از يك ماه پس از شروع جنگ تغيير مكان يگانهاي لشكر 16 زرهي به دزفول تمام شد بنابراين قبل از شروع عمليات، طرح عملياتي ابوذر اجرا نشد. ولي براي تقويت يگانهاي لشكر 92 زرهي در منطقه دزفول يك گروه رزمي از تيپ 37 مركز زرهي از اوايل ارديبهشت ماه سال 1359 از شيراز به دزفول تغيير مكان داده شد و در دوسلك مستقر گرديد.
با تشديد اختلافات و تهديدات حكومت مزدور امپرياليسم عراق، نيروي زميني در تاريخ 20 شهريور ماه دستور داد، طرح ابوذر را اجرا و يگانهاي لشكر 92 زرهي به مناطق عملياتي تعيين شده اعزام گردند. لشكر 92 زرهي بر مبناي طرحهاي سالهاي قبل، تغيير مكان و گسترشها را انجام داد. زيرا طرح عملياتي حُر لشكر 92 زرهي، در 27 شهريور و پس از گسترشها تهيه و ابلاغ شد. بر مبناي اين گسترشها، گردان 283 سوار زرهي كه در اهواز مستقر بود، به منطقه دزفول اعزام شد. نيروي پوشش لشكر را در منطقه عمليات غرب دزفول و شوش در غرب رودخانه دويرج برقرار كرد.
نيروي زميني در 21 شهريور به لشكر 2 پياده مركز دستور داد، يك گروه رزمي شامل يك گروهان پياده و يك گروهان تانك به دزفول اعزام كند و زير امر لشكر 92 زرهي قرار دهد. در اواخر شهريور به گروههاي 22 و 33 و 55 توپخانه دستور داده شد يگانهايي به منطقه دزفول و اهواز بفرستند. به لشكر 21 پياده دستور داده شد يك گردان ديگر پياده به دزفول اعزام كند. ضمن اينكه اين يگانها بعد از شروع جنگ به منطقه وارد شدند، نتوانستند اثرات مهمي در مرحله اول نبرد كه دفاع و عمل تأخيري بود داشته باشند.
از اوايل مهر ماه عناصر لشكر 21 پياده (لشكر 1و2 مركز كه بعداً در هم ادغام و لشكر 21 را تشكيل دادند) از تهران و لشكر 16 زرهي از قزوين، زنجان، همدان و كردستان جمعآوري و به منطقه دزفول اعزام شدند كه مرحله اول نبرد تمام شده بود و يگانهاي مدافع ما در اثر فشار شديد دشمن به شرق رودخانه كرخه عقب رانده شده بودند.
با توجه به نكات بالا، اين اصل قبل از شروع جنگ رعايت نشده بود و نيروي كافي در منطقه متمركز نگرديده بود. در صورتيكه حداقل در 13 شهريور، ستاد مشترك حمله ارتش عراق را قطعي اعلام كرده بود، از همان تاريخ امكان داشت، عناصر لشكر 21 پياده و لشكر 16 زرهي به خوزستان اعزام شوند و با طرحريزي صحيح وارد عمل گردند.
ت: اصل صرفهجويي در قوا
به منظور اين است كه با نيروهاي كمتري در يك منطقه عمليات دفاع، يا عمل تأخيري اجرا شود و يگانهايي از آن جبهه برداشت شده و در جبهه ديگر كه ضروريتر است وارد عمل گردند. لشكر 92 زرهي با امكانات ضعيفي كه داشت در تمام جبههها با حداقل نيروي مورد نياز به مقابله با دشمن متجاوز پرداخته بود و اصولاً نميتوانست اين اصل را اجرا نمايد. اين اصل، مفهومي در اين شرايط نداشت. در سطح يگانهاي اجرايي اين منطقه عمليات نيز، شرايط به همين نحو بود.
تيپ 2 زرهي اسماً داراي 2 گردان تانك و يك گردان مكانيزه بود. جمع استعداد اين تيپ حدود يك گروه رزمي گرداني بود. گروه رزمي 37 نيز حدود يك گروهان تقويت شده بود. وضع گردان 283 سوار زرهي نيز در همين حدود بود. اين گردان به جاي 21 دستگاه تانك اسكورپيون 7 دستگاه تانك داشت. يعني فقط يك گروهان ميتوانست سازمان دهد. با اين شرايط، بحث گردان درباره اصل صرفهجويي در قوا زائد است و اما در سطح نيروي زميني با توجه به اينكه بعد از آغاز جنگ و وارد شدن ضربات سهمگين اوليه به نيروهاي ما در جبهه خوزستان و اشغال بيش از 10 هزار كيلومتر مربع از خاك ميهن اسلامي ما، به وسيله ارتش متجاوز و مزدور عراق، يك لشكر پياده و يك لشكر زرهي در ظرف يكماه اول جنگ به دزفول اعزام شد، آيا اين مسئله، به عنوان صرفهجويي در قوا ميتواند تلقي گردد، مسئلهاي است كه در بررسي كليات جنگ، اين مسئله بايد تحت بررسي قرار گيرد.
ث: اصل سادگي:
شرايط طبيعي منطقه عمليات غرب دزفول و شوش يك طرح نسبتاً ساده پدافندي و تأخيري را ارائه ميدهد از خط مرز به سمت رودخانه كرخه در شرق، رشته ارتفاعات حمرين و ارتفاعات ميشداغ به موازات خط مرز، و بعد رودخانه دويرج، بعد ارتفاعات عين خوش و دوسلك و رقابيه و ميشداغ، بعد ارتفاعات شاوريه و عليگرهزد و ابوصليبي خات و بالاخره رودخانه كرخه به موازات يكديگر در امتداد شمالي جنوبي از غرب به شرق گسترده شدهاند. اجراي هرگونه عمليات پدافندي و تأخيري را به سادگي امكان پذير ميسازند. چنانچه نيروهاي كافي براي اشغال مواضع سد كننده پدافندي و تأخيري به اين منطقه اختصاص داده شود و از وضعيت زمين منطقه عمليات استفاده صحيح تاكتيكي به عمل آيد، يك نيروي مدافع ميتواند با نيروي متجاوز بيش از 3 برابر خود مبارزه كند و مانع پيشروي متجاوز به سمت شرق گردد.
قبل از آغاز جنگ تحميلي، عناصر مدافع لشكر 92 زرهي و يگانهاي تقويتي آن، از خصوصيات طبيعي منطقه عمليات استفاده كرده و اصل سادگي را به كار گرفته بودند. ولي توان كلي رزمي اين يگانها از نظر فيزيكي و غير فيزيكي آن قدر ضعيف بود كه نتوانستند در مقابل 2 لشكر زرهي و مكانيزه دشمن كه استعدادي بيش از 5 برابر استعداد نيروهاي ما داشتند، بيش از 6 روز مقاومت كنند. اجباراً به شرق كرخه عقبنشيني كردند.
ج: اصل تأمين:
لشكر 92 زرهي براي تأمين قسمت جلو عناصر مستقر در منطقه عمليات غرب دزفول، گردان 283 سوار زرهي را اختصاص داده بود. علاوه بر اين گردان، پاسگاههاي مرزي ژاندارمري كه به وسيله عناصر سپاه پاسداران و نيروهاي مردمي تقويت شده بودند، در تمام عرض جبهه از چيلات در غرب دهلران تا سوبله در غرب بستان مستقر بودند. حركات و فعاليتهاي نيروهاي متجاوز عراق را در غرب خط مرز زير ديدباني داشتند. عناصر گردان 283 سوار زرهي در مقابل معابر اصلي نفوذي دشمن كه معبر ربوط و سميده و فكه بود مستقر بودند. از نظر كلي، مأموريت ديدباني و پوشش و تأخير را در مقدورات رزمي خود انجام دادند. براي تأمين پهلوهاي شمالي و جنوبي منطقه، يگان مخصوصي منظور نشده بود. يگانهاي مستقر در مواضع پدافندي عين خوش و دوسلك بايستي تأمين پهلوهاي مواضع مربوطه را خودشان برقرار ميكردند. براي تأمين منطقه عقب هيچ يگاني در نظر گرفته نشده بود. چناچه دشمن يگان هوابرد يا هليبرن در عقب مواضع دفاعي و در دشت عباس يا دشت باز بين رودخانه كرخه و تپههاي عليگرهزد پياده ميكرد، به سادگي ميتوانست محور مواصلاتي دزفول، پاي پل، عين خوش را در تپه عليگرهزد و تپه كوت كاپن ببندد و تمام مدافعان ما را محاصره و به دام اندازد. چنانچه در ادامه نبرد، همين مسائل عدم تأمين عقب و پهلوها، سبب نگراني شديد تيپ 2 زرهي، گروه رزمي 37 گرديد. از لشكر درخواست كردند تدبيري براي خنثي كردن اين تهديد انديشيده شود، لشكر براي پوشش جناح شمالي، به گردان 283 سوار زرهي دستور داد پس از عقبنشيني به عين خوش، تپههاي شمالي عين خوش را اشغال كند و تأمين جناح راست (شمال) يگانها را برقرار سازد. براي تأمين جناح جنوبي بنا به پيشنهاد گروه رزمي 37 و موافقت لشكر، گردان 138 پياده لشكر 21 كه تازه به منطقه دزفول وارد شده بود، مأموريت داده شد در منطقه مرزي بين پاسگاه فكه تا پاسگاه دويرج مستقر شود و تأمين جناح چپ (جنوب) را برقرار كند. ولي براي تأمين منطقه عقب، يگاني منظور نشد. خوشبختانه نيروهاي متجاوز مقدورات هوابرد و هليبرن نداشتند يا اينكه داشتند ولي نتوانستند استفاده كنند. و اين تهديد دشمن به مرحله عمل در نيامد. مدافعان اين منطقه عمليات، در مواضع تأخيري متوالي تا شرق رودخانه كرخه عمليات تأخيري انجام دادند و عقبنشيني كردند.
منبع : تیپ2 لشکر92 در آغاز جنگ تحمیلی، حسینی، سید یعقوب، 1392، ایران سبز، تهران