عمليات تأخيري و پدافندي تيپ2 لشكر92 زرهي در غرب رودخانه کرخه
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۰۹
شامل پاتک در پل کرخه و تصرف سر پل-45
شامل پاتک در پل کرخه و تصرف سر پل-45
بررسي و تجزيه و تحليل
عمليات تأخيري و پدافندي يگانهاي لشكر 92 زرهي در غرب دزفول و شوش
(شامل پاتك تيپ 2زرهي در پاي پل كرخه و تصرف سرپل)
1-كليات
عمليات لشكر 92 زرهي در خوزستان، از عين خوش و دوسلك در شمال تا كرانه اروندرود، به 4 منطقه مستقل تقسيم ميشد، كه شامل منطقه غرب دزفول و شوش، منطقه جنوب غربي اهواز، منطقه سوسنگرد و بستان و هويزه و منطقه خرمشهر و آبادان بود.
در اين قسمت، جريان حوادث جنگ در منطقه غرب دزفول و شوش از آغاز نبردهاي مرزي تا تثبيت پيشروي دشمن در غرب رودخانه كرخه در نيمه اول آبان ماه 1359 بررسي ميگردد.
اين منطقه عمليات در غرب به خط مرز از غرب موسيان تا غرب ارتفاعات ميشداغ، در شمال به ارتفاعات شمالي عين خوش و دشت عباس و ارتفاعات شرقي و غربي رودخانه كرخه در پاي پل و بالاخره در جنوب به تپههاي رملي شمال منطقه دشت آزادگان محدود ميگردد.
يگانهاي خودي كه در اين منطقه عمليات شركت داشتند، عبارت بودند از: تيپ 2 لشكر 92 زرهي، يك گروه رزمي از تيپ 37 مركز زرهي، گردان 283 سوار زرهي لشكر 92 زرهي و گردانهاي 138و141 پياده لشكر 21 پياده و يگانهاي توپخانه از گروه 55 توپخانه و لشكر 92 زرهي.
عناصر دشمن كه در اين منطقه تجاوز كردند، يگانهاي لشكر 1 مكانيزه و 10 زرهي ارتش متجاوز عراق بود.
حوادث جنگ در اين منطقه عمليات، از اوايل شهريور ماه 1359 آغاز شد. ابتدا ارتش متجاوز عراق، پاسگاههاي مرزي چيلات و سميده را زير آتش گرفته به مرور تجاوزات ارتش مزدور عراق شدت پيدا كرد. تمام پاسگاههاي مرزي، از سوبله در غرب بستان تا چيلات در غرب دهلران گسترش يافت. بالاخره در روز 31 شهريور ماه 1359 ابتدا پادگان دزفول و پايگاه هوايي دزفول و ايستگاه رادار بمباران شد. از ساعت 18:00 اين روز يگانهاي ارتش متجاوز از خط مرز گذشتند و در دو معبر اصلي منطقه كه عين خوش و دو سلك بود، پيشروي نمودند. هدف ارتش متجاوز در اين منطقه رسيدن به دزفول و انديمشك و قطع ارتباط خوزستان با ساير قسمتهاي كشور ايران در محور تهران، خرمآباد، انديمشك بود. چنانچه دشمن موفق ميشد به اين هدف دست يابد، تمام غرب خوزستان در اشغال نيروي متجاوز در ميآمد. زيرا محور ياد شده تنها محور مهم و قابل اعتماد مواصلات خوزستان با ساير نقاط مركزي ايران است. راهآهن جنوب كه مهمترين خط مواصلاتي است، در امتداد همين محور كشيده شده است. چناچه اين محور قطع ميشد، اصولاً رساندن نيروهاي كمكي به خوزستان، امكان پذير نميشد زيرا تنها محور ديگر باقيمانده به خوزستان محور تهران، اصفهان، شيراز، بهبهان، اهواز بود كه بيش از 1500 كيلومتر طول دارد و فاقد راهآهن است، از كوهستانهاي سخت جنوب استان فارس عبور ميكند. براي ترابري نظامي چندان مفيد نيست با توجه به اين خصوصيات طبيعي، منطقه انديمشك و دزفول براي خوزستان گلوگاه حياتي است. با همين حساسيت بود كه دشمن از ابتدا يك لشكر زرهي و يك لشكر مكانيزه را با پشتيباني كامل توپخانه وارد عمل كرد. به علت عدم تعادل نسبي توان رزمي نيروهاي ما با 2 لشكر دشمن در اين منطقه، رزمندگان مجبور شدند، در مقابل فشار شديد نيروهاي دشمن، با عمليات تأخيري، از خط مرز تا كرانه شرقي رودخانه كرخه با اتكا به اين مانع طبيعي پيشروي دشمن را متوقف سازند اين عمليات از روز 31 شهريور آغاز شد و تا 7 مهر ادامه يافت. بالاخره در اين روز نيروهاي ما تحت فشار شديد به شرق رودخانه عقبنشيني كردند. گر چه در اين مرحله از عمليات، رزمندگان ما تلفات زيادي ديدند، ولي هيچيك محاصره نشدند و به دام دشمن نيفتادند. همه آنها توانستند پس از 6 روز مبارزه سخت به شرق رودخانه عقبنشيني كنند. پس از عقبنشيني رزمندگان ما به شرق كرخه، نيروهاي متجاوز تلاش زيادي براي عبور از رودخانه و تعقيب رزمندگان ما نشان ندادند و در غرب رودخانه متوقف شدند. يگانهاي ما كه در اين جبهه نبردهاي شديدي كرده بودند و تلفات زيادي داده بودند، پس از عقبنشيني به شرق رودخانه، با همان استعداد باقيمانده بسيار ضعيف، تجديد سازمان كردند و مواضع دفاعي در شرق رودخانه از پاي پل كرخه تا شوش را اشغال نمودند. زيرا غير از اين يگانها، نيروي ديگر در عقب وجود نداشت كه مواضع سد كننده را اشغال كنند.
تيپ 2 لشكر 92 زرهي، پس از عقبنشيني به شرق رودخانه، ارتفاعات طرفين پل را اشغال و موفق شد پل را حفظ كند.
عناصر گروه رزمي 37 و گردان 283 سوار زرهي نيز از پل كرخه عقبنشيني كردتد ولي عناصر گردانهاي 138و141 پياده لشكر 21 در محور فكه، دوسلك، شوش عقبنشيني كردند، بدون اينكه متوجه باشند، پلي در اين منطقه بر روي رودخانه وجود ندارد. لذا هنگام عقبنشيني از رودخانه، اغلب خودروها و وسايل سنگين خود را از دست دادند. تعدادي از پرسنل در رودخانه غرق شدند. با اين وجود، اين رزمندگان دلير از جان گذشته در شرق رودخانه مواضع دفاعي اشغال و از كرانه شرقي، دشمن را زير آتش گرفتند.
همانگونه كه گفته شد، دشمن براي عبور از رودخانه تلاش چنداني نكرد. اين كار دشمن جاي بررسي است. زيرا نيروهاي متجاوز ميتوانستند، با همان فشاري كه نيروهاي ما را به عقب رانده بودند، از رودخانه بگذرند و انديمشك و دزفول را تصرف نمايند. علت اينكه چرا اينكار را نكردند، روشن نيست. مگر اينكه بعدها طرحهاي عملياتي ارتش متجاوز عراق بررسي شود و علت آن روشن گردد. به هر حال اين ضعف عملياتي، يا رهبري، يا هر عامل ديگر دشمن، بزرگترين كمك را در جنگ تحميلي به نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي كرد و سرنوشت جنگ را كلاً به نفع نيروهاي ما تغيير داد.
باقيمانده عناصر تيپ 2 لشكر 92 زرهي در ظرف چند روز با همان امكانات ضعيف تجديد سازمان كردند و تا حدودي پرسنل و وسايل باقيمانده كه حدود يك تيم گروهاني بود، جمعآوري و سازمان داده شدند. با اين تيم و باقيمانده گروه 37 در 13 مهر يعني 6 روز بعد از عقبنشيني در پاي پل كرخه، حمله كرد و از پل عبور نمود. يك سرپل به عرض حدود 5 كيلومتر عمق 300 متر تا 3 كيلومتر در غرب رودخانه اشغال و نگهداري نمود، به نحوي كه 2 لشكر زرهي و مكانيزه دشمن نتوانست اين يگان ضعيف ما را از سرپل عقب براند. اين سرپل تا عمليات فتحالمبين كه در فروردين 1361 اجرا شد، در تصرف نيروهاي ما بود.
همزمان با تصرف سرپل غرب كرخه به وسيله تيپ 2 زرهي، يگانهاي لشكر 21 پياده و 16 زرهي از مناطق داخلي كشور به منطقه دزفول تغيير مكان نمودند. به مرور 2 لشكر ايران در اين منطقه متمركز شد.
در 23 مهر ماه، لشكر 21 پياده در منطقه سرپل اشغالي تيپ 2 لشكر 92 زرهي، تعرض متقابله كرد، ولي موفق نشد نيروهاي دشمن را عقب براند. اجباراً به شرق رودخانه برگشت. تيپ 2 زرهي و ساير عناصر لشكر 92 به دفاع از سرپل ادامه دادند. تا اينكه در 7 آبان مسئوليت دفاع از اين منطقه، به لشكر 21 پياده واگذار شد. عناصر تعويض شده پس از يك تجديد سازمان مختصر از 13 آبان به منطقه اهواز تغيير مكان داده شدند و در اختيار لشكر متبوعه قرار گرفتند. در اين بررسي، عمليات يگانهاي لشكر 92 زرهي و نيروهاي تقويتي آن از شروع جنگ تحميلي تا تعويض به وسيله لشكر 21 پياده بررسي ميگردد. جريان حمله لشكر 21 پياده در 23 مهر ماه، در بخش جداگانه گردآوري و بررسي شده است.
2- ايمان و اعتقاد
نظر با اينكه عناصر لشكر 92 زرهي در منطقه دزفول، شوش نبرد ميكردند، خصوصيات انساني پرسنل يگانهاي اين منطقه مانند تيپ 1 لشكر 92 زرهي در منطقه اهواز بود. چون چگونگي اثرات ايمان و اعتقاد در عمليات يگانهاي لشكر 92 زرهي در بررسي عمليات تيپ 1 بررسي شده است، از تكرار مطالب در اين عمليات خودداري ميشود.
3-چگونگي رعايت اصول جنگ در عمليات غرب شوش و دزفول
الف- اصل هدف:
برمبناي دستور عملياتي ابوذر، مأموريت لشكر 92 زرهي اين بود كه در منطقه مسئوليت سرزميني خود دفاع كند. مأموريت يگانهاي مستقر در منطقه عملياتي غرب دزفول و شوش اين بود كه در مواضع عين خوش و دوسلك دفاع كنند. گردان 283 سوار زرهي مأموريت داشت در غرب رودخانه دويرج تا خط مرز پوشش و تأمين برقرار كند.
از نظر وضعيت طبيعي زمين منطقه عمليات، اين هدف بسيار خوب بود. زيرا بهترين مواضع دفاعي در اين منطقه عمليات، ارتفاعات طرفين معبر عين خوش و معبر دوسلك ميباشد كه با نيروهاي نسبتاً كم قابل دفاع است و ديد بسيار خوبي به دشت غربي بين رودخانه دويرج تا دامنه غربي ارتفاعات تينه را دارد. ضمن اينكه ارتفاعات تينه بين عين خوش ودوسلك براي خودروهاي چرخدار و شنيدار به سادگي قابل عبور نيست. زيرا شيب ارتفاعات دامنه غربي خيلي تند و بريدگيها زياد است، ولي در دامنه شرقي به سمت دشت عباس شيب ارتفاعات ملايم است. ضمناً در ارتفاعات شرقي عين خوش و دوسلك نيز مواضع سدكننده بسيار مناسبي وجود دارد. تپههاي شاوريه و عليگرهزد در شرق دشت عباس و ارتفاعات ابوصليبي خات و رادار در شرق دوسلك مواضع متناسبي را براي خطوط دوم و سوم دفاع تشكيل ميدهند. به طور كلي منطقه عمليات غرب دزفول و شوش به علت وجود ارتفاعات منطقه مناسبي براي دفاع و عمل تأخيري ميباشد. بنابراين هدف تعيين شده نسبت به شرايط زمين مناسب بود. يگانهاي اختصاص داده شده به اين منطقه عمليات نيز از نظر سازماني خيلي كم نبود، ولي از نظر وضع موجودي، يگانها مشكلات زيادي داشتند. در اين منطقه يك تيپ زرهي، يك گردان سوار زرهي، يك گروه رزمي زرهي و يك گردان پياده و عناصر ژاندارمري و سپاه پاسداران و نيروهاي مردمي مستقر بودند. يك تيپ در معبر عين خوش و تيپ ديگر در معبر دوسلك بايد دفاع ميكرد. چنانچه شرايط كلي استعداد رزمي اين تيپها مناسب ميبود، بايد ميتوانستند جلو پيشروي نيروهاي دشمن را بگيرند. ولي عملاً موفق به اجراي اين مأموريت نشدند. علت اين بود كه اين يگانها از نظر عددي كمتر از 50 درصد سازمان خود را داشتند و از نظر كيفي نيز در شرايط چندان مناسبي نبودند. فرماندهي و كنترل بسيار ضعيف بود. منطقه به نحو مطلوب آرايش نشده بود. سطح آموزش پايين بود و مسايل ديگر انساني چندان مطلوب نبود و اين كمبودها سبب شد كه اين يگانها نتوانند پيشروي دشمن را سد كنند و گرنه از نظر كلاسيك هدف مناسب بود.
منبع : تیپ2 لشکر92 در آغاز جنگ تحمیلی، حسینی، سید یعقوب، 1392، ایران سبز، تهران