سفر به ماوراء (24)
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۶
فصل دوم – دولتمردان بی کفایت کشور همسایه
سفرنامه آخرین مأموریت میدانی هیأت معارف جنگ در معیت شهید سپهبد علی صیاد شیرازی «بازآفرینی عملیات بیت المقدس»
در اين افكار غوطهورم كه با جناب سرهنگ اصغر شمسزاده روبرو ميشوم. با هم خوش و بش ميكنيم، در سفرهاي قبلي خاطراتش از دفاع مقدس را خودم ضبط كردم. به ايشان ميگويم ميتواند در تهران نسخهاي از مصاحبهاش را از تيمسار مشيري بگيرد. با جدا شدن از وي بهمنظور پيدا كردن سوژه براي يادداشت به سالنها سرك ميكشم. در يكي از سالنها، صياد همراه تيمسار فريدونيان با امام جمعه خرمشهر سه نفري بهدور يك ميز در حال گپ زدن هستند. هنوز از هم دل نكندهاند. احساس ميكنم نبايد خلوتشان را بههم بزنم. در گوشهاي ديگر حاج آقا فخرزاده در كنار سرهنگ خليلي و پوربزرگ درباره نقش ارتش در عمليات بيتالمقدس به گفتگو ايستادهاند. خليلي عملكرد هوانيروز را از نقاط قوت عمليات ميداند .
رأس ساعت30/21 با شروع جلسه قرارگاهها در محل قرارگاه كربلا روند پيشرفت كارهاي امروز مرور ميشود. فكر كنم مهمان ويژهمان هتل را ترك كرده باشد. طبق معـمول، تيـمسار صيـاد به عنوان رئيس جلـسه در ابـتدا قلوبـمان را با اذكـار هميشگياش نـوراني ميكند. سپـس نوبـت ارائـه گـزارشها فرا مـيرسد. تيمسار حسني سعدي اولين نفري است كه گزارش خود را خيلي خلاصه ارائه ميكند. امروز گروه ايشان به دليل حساسيتهاي منطقه زياد جلو نرفتهاند. پس از ايشان به سخنان تيمسار عبادت فرمانده قرارگاه فتح گوش فرا ميدهيم :
ـ « . . . ما امروز مرحله يكم ]عمليات بيتالمقدس[ را كه ديروز عقب افتاده بوديم، جبران كرديم. از جاده خضريه رفتيم تا محل قرارگاه فتح را پيدا كنيم و با راهنماييهاي افراد محلي خيلي سخت محلش را پيدا كرديم. ولي متأسفانه هيچ آثاري باقي نمانده بود. همه جا را يا نخل كاشتهاند يا دست خورده است. بعد از ظهر نيز مرحله دوم ]عمليات[ را بررسي كرديم و به سمت دارخويّن، جاده حسينه و ايستگاه حسينيه رفتيم. در مرحله دوم تيمسار رادفر از جاده به طرف خطوط مرزي كار كردند. براي فردا صبح تقريباً كاري نداريم و اگر اجازه بدهيد چون وقت بچههاي ما آزاد ميباشد فردا برای گشت و گذار به خرمشهر و آبادان برویم سعي ميكنيم تا ساعت 11 نيز اينجا باشيم. »
تيمسار صياد بعد از تشكر، تبسم كنان با اشاره به وضعيت حساس منطقه و حضور گسترده گروه معارف جنگ، به مزاح ميگويد بايد به عراقيها اطلاعيه ميداديم كه گروه معارفيم نه آمريكايي! کلامش خنده را بر لبان جمع مينشاند. ايشان به تيمسار عبادت هم توصيه ميكند تيمش فردا براي گشت و گذار به شهر آبادان نروند بلكه با استفاده از فرصت، كارها و گزارشهايشان را به صورت مكتوب، جمع بندي كنند و تحويل بدهند. با صلواتي رشته كلام به سرتيپ لطفي فرمانده قرارگاه قدس كه چهره اش اكنون بسيار برايم آشنا است سپرده ميشود:
ـ « . . . امروز ما در خدمت جنابعالي ]تيمسار صياد[ بوديم و از فرسيّه تا كوشك و از هويزه تا پاسگاه شهابي را كار كرديم. آن قسمتي را كه تيمسار جمشيدي بودند، خودشان شرح ميدهند، چون در غياب بنده، ايشان بچههاي قرارگاه قدس را هدايت كردند. صلوات »…
ـ اللهمَّ صلِّ علي محمد و آل محمد.
تيمسار جمشيدي:
ـ « بسم الله الرحمن الرحيم در ايستگاه هفتاد، برداشت ]تصويري[ داشتيم و مرحله يكم ]عمليات بيتالمقدس[ را بررسي كرديم. ما از طريق پل حالوب وارد منطقه شديم و به كارمان ادامه داديم . . .»
در اينجا رئيس جلسه متذكر ميشود اسناد ابلاغیههاي آن زمان با مد نظر داشتن تاريخ حوادث اخذ و به گزارشها ضميمه گردد. همچنين ميگويد نميخواهد بحث زياد باز شود. در ادامه سخنانش، عملكرد قرارگاه قدس را براي تقويت قرارگاه فتح هنگام عمليات بسيار مهم ميخواند و از همه ميخواهد در تهران با حساسيت، كار در اين مسير دنبال شود. مجدداً رشته كلام به تيمسار جمشيدي سپرده ميشود:
ـ « . . . ما از ايستگاه هفتاد رفتيم به سمت خرمشهر، درست روبهروي كوشك جادهاي وجود دارد كه يك گردان از لشكر92 هم اكنون در آنجا مستقر است. جلوتر رفتيم و خود كوشك را برداشت ]تصويري[ داشتيم. تيمسار علياري و تيمسار رحماني با فيلمبردارها رفتند و فيلمبرداري جالبي هم كردند. نزديك مرز، عراقيها را هم مشاهده كرديم. بعد از كوشك بهطرف طلاييه جديد آمديم و به سمت ]پاسگاه[ شهابي و جُفير حركتمان را ادامه داديم؛ بهعلت كمبود وقت و خستگي، نماز و ناهار را در جفير بوديم، بعد به تنهايي برگشتيم. از مواضعمان در سه راهي فتح نيز تصوير برداري بسيار جالبي كرديم .»
در خاتمه سخنانش، تيمسار لطفي، فرمانده قرارگاه، ضمن تشكر از وي ميگويد بقيه كار با توجه به وقت كم، بايد فردا جمعبندي شود. حالا نوبت تيمسار ازگمي از قرارگاه فجر است تا سخن آغاز نمايد:
ـ « . . . ما از پل نو به آبادي «عرايض» رفتيم و به شناسايي پرداختيم. به داخل آبادي وارد شديم. البته آبادي اكنون متروك است ولي هنوز شعارها از روي ديوارهاي خانههاي روستايي محو نشده. بعد به شهرك وليعصر(عج) برگشتيم و از آنجا بهطرف نهر خيّن ادامه مسير داديم. در جزيره بوارين به دليل انبوه نيزار كسي را مشاهده نكرديم. فقط فردا صبح بايد دوباره ادامه بدهيم. »
قبل از اينكه بچههاي هوانيروز رشته كلام را در دست بگيرند، صياد خطاب به سرتيپ ازگمي از وي ميخواهد كار قدس3و4 از روي فيلم بررسي و با تيمش آن را به بحث بگذارند. سپس به سرهنگ اركاني مسئول اكيپ فيلمبرداری رو ميكند و دربارة تحويل فيلمها، سفارشهاي لازم را مينمايد. نوبت نماينده هوانيروز است تا به بيان عملكرد امروز خود بپردازد. آنها صبح با تعدادي از خلبانان به صورت زميني به بررسي و بازآفريني حوادث منطقه رزم خودشان پرداختهاند. بهشدت گرم جلسه و گفتگوها هستيم. نظم جلسه كاملاً مشهود است. كسي كلام ديگري را قطع نميكند و سمتوسوي صحبتها كاملاً روشن است، ضمن اينكه خدمه هتل در فواصل زماني طي دفعات مكرر با چاي از همه پذيرايي ميكنند و به روند جلسه نيز تنوع ميبخشند.
صياد مجدداً براي بيان حقايق تلخ و شيرين جنگ اصرار دارد. بعد ميگويد مرحله سوم عمليات در منطقه زيد بعد از تثبيت قرارگاه قدس انجام شد و براي آنكه فشار دشمن را كاهش بدهند، دستور دادند با كاتيوشا به صورت افقي روي دشمن اجراي آتش كنند كه سبب ايجاد رعب و وحشت در دل آنان گرديد. سپس وي با درایت به آن بخش از خلبانان هوانيروز كه مهمان هیئت معارفاند تذكر ميدهد فردا با لباس پرواز کنار مرز تردد نکنند، چون ممكن است عراقيها با توجه به اوضاع حساس منطقه به اشتباه تصور كنند آمريكاييها از سمت ايران نيز در تحركاند. نبايد هيچ شبههاي ايجاد شود. نميخواهيم آب در آسياب كسي ريخته شود.
مسئول گروه پرواز هليكوپترها آمار ساعت پروازهاي امروزمان را ارائه ميكند .12ساعت پرواز بر فراز منطقه طي15سورتي و جابهجايي93نفر. آمار قابل توجهي براي دو روز كاري محسوب میشود. رئيس هیئت معارف در خاتمه جلسه از همه ميپرسد اگر سؤالي ندارند ميتوانند بروند. با برقراري سكوت و عدم پرسش، با ذكر صلواتي فرماندهان کلیه قرارگاهها بهجز بچههاي قرارگاه كربلا كمكم از سالن جلسه خارج ميشوند. با خروج آنها سالن كمي خلوت ميشود. عقربههاي ساعت ديواري به روي 22و30دقيقه جا خوش كرده. طبق معمول، عناصر قرارگاه كربلا ميبايد جلسه خودشان را ادامه بدهند. تيمسار صياد بدون وقفه جلسهاش را پي ميگيرد و به مرور كارهاي صبح خویش ميپردازد:
ـ « . . .كار امروزمان در دو بخش انجام گرفت، در يك بخش بنده با تيمسار معينوزيري و تيمسار شاهان يكي از بهترين برداشـتها را از كـل منطقه]عمليات[ بيتالمقدس داشتيم. پيشروي قرارگاه قدس را در مسير قدس3و4 برداشت]تصويري[ كرديم، فقط پاسگاه شهابي مفقود بود! سپس تيمسار لطفي را كه همراهمان بود تحويل پاسگاه جفير داديم. براي نماز ]ظهر و عصر[ هم در لشكر92بوديم. بعد از ظهر امروز هم دو سورتي پرواز كار كرديم. در سورتي اول رفتيم روي قرارگاه كربلا و بعد آمديم براي پل حالوب. فردا ميتوانيم پلها را جمع كنيم. بعد رفتيم حسينه و به صورت مورب تا پاسگاه زيد راهمان را ادامه داديم. با تعويض بالگرد به محل قرارگاه نصر رفتيم سپس روي جاده با زاوية270 درجه، مرحله يكم]عملكرد قرارگاه[ نصر را بررسي كرديم و رسيديم به اولين دژ كه جمهوري نام دارد. حالا براي فردا بايد تصوير مادر از مرحله پنجم را انجام بدهيم، ميبايد به قرارگاه فجر و نصر هم نظارت داشته باشيم. اگر موافق باشيد با همان تركيب امروز، كار فردا را ادامه و پرواز كنيم. تيمسار مفيد و قويدل نيز فردا با ما ميآيند، تيمسار آجوري هم عملكرد توپخانه را دنبال ميكند. اگر صحبتي نداريد آقايان ميتوانند بروند. صلوات » .
منبع : سفر به ماوراء، خاتمی، سید کاوه، 1395، ایران سبز، تهران