banner

ارتش در فاو (عملیات والفجر8) (5)

تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۰۲

در کتاب سیری در جنگ ایران و عراق (فاو تا شلمچه) آمده است:

3ـ جدائی نیروها:
حجت السلام هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود می‌نویسد:
“در این عملیات (عملیات رمضان) پیشروی محدود داشتیم، خیلی کمتر از اهداف تعیین شده و اولین ضربه به روحیه رزمندگان که فکر می‌کردند، چیزی نمی‌تواند مانع پیشرویشان شود، وارد شد. همین تجربه در عملیات والفجر مقدماتی هم تکرار شد، با موانعی از نوع دیگر، البته نباید نقش اختلاف نظر فرماندهان ارتش و سپاه را در نحوه انجام عملیات نادیده بگیریم که یکی بیشتر به شیوه‌های کلاسیک جنگ می‌اندیشد و دیگری به شیوه‌های ابتکاری و انقلابی و شهادت طلبانه پای می‌فشرد.
مفهوم گفتار آقای هاشمی را به نوعی می‌توان از بیانات سردار محسن رضایی استنباط کرد.

4ـ وضعیت ارتش:
بررسی پیشینه جنگ‌های قرن اخیر نشان می دهد، هیچ ارتشی در ایام جنگ نه تنها بی‌نیاز از حمایت‌های ویژه دولت‌ها و کمک‌های داوطلبانه مردم نبوده، بلکه پیروزی و یا شکست، همیشه به توانائی استفاده از امکانات نهفته در جامعه و همبستگی و همدلی نیروهای مسلح و ملت، بستگی مستقیم داشته است. در این راستا ارتش جمهوری اسلامی ایران افزون بر این که از این قاعده نمی‌تواند متمایز باشد، بلکه از آنجائی که وقوع انقلاب تمام زیرساخت‌های آنرا دگرگون کرده بود، به عنوان یک نیاز مضاعف می‌بایستی مورد حمایت افزونتری قرار می‌گرفت در صورتی که پشتیبانی از ارتش در زمان جنگ مشکلات عدیده داشت:
به عنوان یک نمونه روشن می‌توان به افزایش ساختار سازمانی نیروها اشاره کرد که به طور معمول در جنگ با احضار نیروهای ذخیره و احتیاط عملی می‌شود. اما این اقدام به دلیل گسستگی نظام ارتش ناشی از التهاب اولیه انقلاب نه تنها عملی نگردید بلکه در روند سربازگیری به طور سنتی هم خلل ایجاد گردید و تمام سربازان در اختیار ارتش قرار داده نمی‌شدند و در ایام جنگ همواره یکی از مشکلات نیروی زمینی کمبود نیروی انسانی و به تبع آن یگان مانوری بود. در همین زمینه در کتاب دفاع مقدس آمده است:
“عمده‌ترین مشکلات نیروی زمینی برای اجرای عملیات آفندی گسترده و سرنوشت ساز کمبود یگان مانوری با توجه به عرض جبهه و گسترش یگان‌ها در مواضع پدافندی بود.”
به همین دلیل بود که نزاجا در مقاطعی از جنگ برای تحرک در جنگ و انجام عملیات آفندی در‌خواست واگذاری تعدادی از نیروهای بسیج به این نیرو را داشت که هیچگاه عملی نگردید.
سردار محسن رضائی فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌گوید:
“عملیات رمضان را که انجام دادیم و عدم الفتح حاصل شد، دیگر همه برادران ارتش آمدند و گفتند که بایستی از اصول جنگ ارتش و جداول کلاسیک استفاده شود و نباید همه نیروهای بسیج را به سپاه بدهند بلکه از نیروهای بسیج به ارتش هم باید بدهند، قبل از عملیات والفجر مقدماتی همین بحث‌ها منجر به تعویق زمان عملیات به مدت یک ماه شد.”
نگاه کارشناسانه از منابع مختلف به پاره‌ای آمار و ارقام و… و مقایسه گسترش سازمان خودی و دشمن در سال‌های جنگ، روشنگر محدودیت‌های ارتش جمهوری اسلامی ایران در انجام عملیات مستقل و مداوم می‌باشد.
جدول زیر آمار پرسنلی نیروهای سه گانه در 8 سال دفاع مقدس را نشان می‌دهد :

سال کل نیروهای نظامی نیروی زمینی نیروی هوائی نیروی دریائی
1359 240هزار نفر 150هزار نفر 70هزار نفر 20هزار نفر
1360 195هزار نفر 150هزار نفر 35هزار نفر 10هزار نفر
1361 195هزار نفر 150هزار نفر 35هزار نفر 10هزار نفر
1362 205هزار نفر 150هزار نفر 35هزار نفر 20هزار نفر
1363 305هزار نفر 250هزار نفر 35هزار نفر 20هزار نفر
1364 305هزار نفر 250هزار نفر 35هزار نفر 20هزار نفر
1365 5/354هزار نفر 305هزار نفر 35هزار نفر 5/14هزار نفر
1366 5/354هزار نفر 305هزار نفر 35هزار نفر 5/14هزار نفر
توجه: جدول فوق تقریبی بوده و احتمالاً 10 الی 15 درصد اختلاف دارد.

در رابطه با جدول ارائه شده محدودیتهایی که در افزایش یگان‌های رزمی وجود داشت، موارد زیر قابل ذکر هستند:
الف ـ برابر جدول ارائه شده آمار پرسنلی نیروی هوائی به نصف و نیروی دریائی به 3/2 تقلیل پیدا کرده است، استفاده فراوان از هواپیماهای شکاری بمب افکن نیروی هوائی در 2الی3 ماه اول جنگ (شاید هم استفاده بیش از حد برای متوقف کردن هجوم اولیه متجاوز لازم بوده باشد)، عدم امکان پشتیبانی آمادی مؤثر از این نیرو به‌علت تحریمهای اعمال شده، کاهش توان رزمی و زمینگیر شدن (ground) هواپیما و بالطبع تقلیل نیروی‌‌پرسنلی تا حد نصف و همین استدلال در مورد نیروی دریایی، وضعیت این دو نیرو در از دست دادن درصدی از توان رزمی خود را توجیه می‌کند.
ب ـ نیروی زمینی که بیشترین بار جنگ را به دوش داشت، تعداد نیروهایش در چهار سال اول جنگ در حد 150 هزار ثابت ماند و تنها در دو سال آخر 150 هزار نفر پرسنل وظیفه به آن اضافه گردید.
پ ـ نیروی زمینی از همان روزهای آغاز جنگ دست به گسترش سازمان خود زد و چون منابع لازم را در اختیار نداشت با استفاده از نیروی انسانی پشت جبهه (عموماً مراکز آموزشی) و کم و زیاد کردن یگان‌های رزمی اقدام به تشکیل چند یگان نمود. (تیپ چهارم چند لشکر) بنابراین همیشه با کمبود پرسنل سازمانی مواجه بود که با واگذاری تعداد بیشتری پرسنل وظیفه در دو سال آخر جنگ ضمن اینکه کمبود سازمانی یگان‌های موجود رزمی را بر طرف نمود البته در حد جایگزین تلفات رزمی اقدام به تشکیل چند تیپ مستقل و تعدادی یگان قدس نمود.
ت ـ درباره اقلام و تجهیزات عمده برای یگان‌های جدید التأسیس و جایگزینی اقلام عمده انهدامی و تعمیری، آنقدر شرایط نامطلوب بود که جای هیچگونه تحلیل و تفسیری نمی‌ماند. با توجه به این که تهیه بیشتر تجهیزات و سلاحهای سنگین از منابع داخلی امکانپذیر نبود و خرید از منابع خارجی با محدودیت شدید همراه بود، نیروی زمینی مجبور گردید یگان‌های خود را با بهره برداری از اقلام آمادی موجود در آمادگاهها تجهیز نماید. که این خود نقض غرض است زیرا این اقلام محدود بطور معمول برای جایگزین کردن اقلام انهدامی پیش‌بینی شده است. لازم به ذکر است در مواردی با برداشت از اقلام بعضی از یگان‌های رزمـی، سایر یگان‌ها تجهیز می‌شدند.
ث ـ به علت پایبندی جمهوری اسلامی ایران به آنچه ارزشهای انقلاب نامیده می‌شد و غیر قابل انعطاف بودن سیاست خارجی، اکثر قریب به اتفاق کشورهای جهان از فروش تجهیزات مناسب مورد نیاز که به طور اجبار در زمان جنگ افزایش یافته بود، خودداری می کردند. به طوری که هیچگاه نتوانستیم سلاحهای مورد نیاز خود را به میل و اراده خود انتخاب کنیم چون خریدهای محدود انجام شده از مجاری مختلف و از روی اجبار و با واسطه انجام می گرفت در مجموع از کیفیت مطلوب برخوردار نبودند و بهره‌وری چندانی نداشتند، آماده نگهداشتن این تجهیزات برای نیروها همراه با مشکل و دردسر بود، در تحلیلی در این باره از کتاب ارتش و انقلاب اسلامی می‌خوانیم:
“ایران با توجه به تحریم تسلیحاتی، از منابع متعددی تسلیحات لازم ارتش را با دشواری بدست می‌آورد. در بین فراهم‌ آورنـدگان جـدید جنگ‌افزار برای ایران می‌توان به کشورهای کره شمالی،چین و برزیل اشاره کرد. گوناگونی تسلیحات خریداری شده از کشورهای مختلف، مسأله آموزش نیروها و تهیه قطعات یدکی را بسیار دشوار ساخته بود. اما ایران درگیر جنگ تحمیلی فرسایشی دچار کمبود‌های دائمی تسلیحات لازم برای نیروهایش، مجبور به خرید اسلحه از تمام منابع موجود بود1.”
شرائط دشمن به طور کامل با ما متفاوت بود. افزایش سازمانی آن، چنان گسترده و به سرعت انجام می‌گرفت که حتی کسب اطلاعات از همة یگان‌های تازه تشکیل به طور معمول با تقریب و دیر هنگام امکان پذیر بود.
سرلشکر وفیق سامرائی (رئیس اطلاعات نظامی عراق) که توان ماندن در فضای پر از جور و ستم حکومت حاکم بر عراق را از دست داده و در حال تبعید به سر می برد در کتاب دروازه ویرانی شرقی می‌گوید:
نیروهای مسلح عراق در سال 1987 به بیش از یک میلیون و سیصد هزار نفر رسیدند زیرا نیاز دفاع (ساکن) گسترش یکصد و سی تیپ منظم در طول جبهه برای چند سال متمادی بود2.
سرتیپ2 عبدالحسین مفید از مسئولین معاونت عملیات و اطلاعات نزاجا، دانسته‌های خود را درباره گسترش و افزایش سازمان رزمی دشمن در طول جنگ، در کلیه مناطق عملیاتی چنین بیان می‌کند:
“سازماندهی قرارگاه سپاه4 در شهریور ماه 1360
تشکیل لشکر‌های 14و15 پیاده در سال 1360
تشکیل لشکرهای 16،20،21،22،23 پیاده در سال 1361
تشکیل لشکرهای 17 زرهی و 18 و 19 پیاده در سال 1362
تشکیل لشکرهای 24،25،26،27،28،29،30،31،35 پیاده در سال 1363
تشکیل لشکرهای 32،33،34،36،37،38،39،40،41و45 پیاده در سال 1364
سازماندهی قرارگاه سپاه5 در تیرماه 1364 (این قرارگاه به نام نیروهای عمود تغییر نام داد)
تشکیل قرارگاه سپاه6 (بنام نیروهای الحکم) در شهریور 1364
تشکیل قرارگاه سپاه7 (بنام نیروهای ذیقار) در شهریور 1364”
بدون تردیـد آنچـه را سرتیپ2 مفید درباره بزرگ شـدن ارتـش عـراق گفتـه، مربـوط به منـطقه مسئولیت ایشان در جـنوب می‌باشد و همه یگان‌های جدید التأسیس را شامل نمی‌گردد. فراهم کردن امکانات برای حجیم شدن ارتش عراق در حد و اندازه‌های گفته شده نه تنها در توان کشور عراق به رهبری صدام نیست، حتـی با استفاده از دلارهای 45 میلیاردی چند کشور عربی هم میسر نمی‌گردد و نیاز به حمایت کشورهای سازنده سلاح و تجهیزات نظامی دارد که به‌هر طریق به وسیله حکومت بعث جلب شده بودند.
یک مفسر غربی به نام کنت آر‌تیمرمِن می‌گوید:
“جمعاً 445 شرکت غربی به صدام کمک می‌کردند تا ماشین مرگ صدام به حرکت درآید”1.
علاقه و به کلامی بهتر، جنون حاکم شرور و جنگ طلب بغداد در تبدیل عراق به یک پادگان نظامی آنچنان‌ است که شخصی به طعنه درباره آن گفته است:
” او آنقدر مردمش را دوست دارد که می خواهد آنها با پای مصنوعی ساخته شده با آخرین و پیشرفته ترین تکنولوژی راه بروند.“
در مقام مقایسه توان جایگزینی ارتشهای ایران و عراق با نگرش به حمایت بی قید و شرط کشورهای ریز و درشت جهانی از عراق، سرهنگ سید یعقوب حسینی که با نگارش 7 جلد کتاب، خدمت بزرگی به بازگویی جنگ کرده است می نویسد:
“اگر ایران چیزی از دست می‌داد دیگر جایگزین نمی‌شد. درحالی که ارتش عراق هرمقدار وسائل و تجهیزات از دست می داد، احتمالاً بیش از دو برابر آنها با کمک پشتیبانان همه جانبه بین‌المللی وی تأمین می‌گردید. و هر قدر فشار نظامی ایران بر نیروهای عراق در میدانهای جنگ شدیدتر می‌شد به نسبت مضاعف، پشتیبانی از حکومت و ارتش عراق به وسیله اغلب کشورهای جهان، هر کدام در حد توانائی سیاسی و اقتصادی و نظامی خود افزایش می یافت. و بدین طریق حالت منزوی شدن ایران در مجامع بین‌المللی قویتر می‌گردید. چنانکه چند کشور معدود عربی که در آغاز جنگ حداقل به ظاهر از حکومت جمهوری اسلامی ایران در مقابل تجاوز نظامی عراق حمایت می‌کردند، آنها نیز یکی بعد از دیگری رشته‌های الفت و مودت با جمهوری اسلامی ایران را ضعیف تر کردند و کشورهایی که به ظاهر درباره جنگ ایران و عراق اعلام بیطرفی کرده بودند، بتدریج طرفداری خود را از حکومت عراق نمایان ساختند. که نتایج نهائی آن در نبرد خلیج فارس و حضور ناوگان جنگی آمریکا و اروپای غربی در آن و همچنین موشک باران تهران، اصفهان، شیراز به وسیله موشکهای میان برد ساخت شوروی توسط ارتش عراق کاملاً مشهود گردید.”
به‌ هر حال ماشین مرگ صدام (به قول تیمرمن آمریکائی) آنقدر بزرگ و بزرگتر شد که به عنوان خطری برای بزرگ کنندگان آن به حساب آمد تا جائی که از ترس آن بلافاصله پس از جنگ با ایران با دسیسه چینی شرائطی را برای انهدام این ماشین مرگ فراهم کردند، ژنرال اسکاوکرافت (مشاور امنیت ملی آمریکا) پس از جنگ نفت درباره قدرت ارتش عراق گفت:
“پنتاگون در خلال جنگ با عراق دریافت که با دشمن بسیار پیچیده و مجهزی روبرو است که هرگز فکرش را نمی کرده است. ما یک مرکز فرماندهی و تسهیلات کنترل را نابود می‌کردیم، فردا می‌دیدیم یکی دیگر جایگزین آن شده است. آنراهم از بین می بردیم، اما باز یکی دیگر جایش را می‌گرفت. هزینه و برنامه ریزی باورنکردنی که (صدام) در ایجاد قابلیت نظامی به کار برده بود وحشتناک است.”
اگر دراین کتاب از قدرت ارتش دشمن آنهم به اعتراف سیاستمداران غربی که بیشترین حمایت را از آن به ‌عمل آوردند صحبتی به میان می‌آید برای دادن نوید به رزمندگان ایران است که حریف زمان نبردشان آن چنان قوی بوده است که میلیتاریستهای غربی را به وحشت انداخته بود و این در حالی است که این دشمن جهانی در مقابل ایران، خوار و ذلیل و ناکام از رسیدن به اهداف خود بود. و این افتخاری ماندگار در تاریخ برای نیروهای مسلح سلحشور ایران است که با تمام کمبودها و فشارهای روانی غیر قابل ذکر، با فداکاری و ایثارگری و جانفشانی، بیش از توان خود عمل نمود.

منبع : عملیات والفجر8(ویراست دوم)، اسدی، هیبت الله، 1400، ایران سبز، تهران

پیوندهای مفید

Islamic republic of iran armyIslamic republic of iran armyIslamic republic of iran air forceIslamic republic of iran air defence
sign