ارتش در فاو (عملیات والفجر8) (2)
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۸
فصل یکم: طرح اولیه عملیات والفجر8
مقدمه
تاریخ آیینهای است که تمام قامت جوامع انسانی را در خود منعکس می¬سازد. زشتی¬ها، زیبایی¬ها، کامیابی-ها، ناکامی¬ها، پیروزیها و شکست¬ها و عوامل هریک از این امور را.
تفسیر نمونه ج 9 ص 304
رزم آوران پرتوان ایران اسلامی در واپسین ماههای سال دوم جنگ، در پناه عزم ملی با وحدت و انسجام کامل که به ترکیب مقدس1 معروف شده بود توانستند بخشی از سرزمین از دست رفته خود را از وجود دشمن متجاوز پاک نمایند، اوج این رشد و بالندگی و حماسه آفرینی در عملیات بیتالمقدس و بازستانی خرمشهر نمایان گردید تا آنجا که امروزه در بازبینی جنگ ناخواسته، خرمشهر نماد مقاومت بی مانند و نمونه اراده ملت سرفراز ایران برای کسب پیروزی به شمار میآید.
بازنگری نتایج عملیاتهای رمضان (23/4/61)، مسلمبنعقیل (9/7/61)، والفجر مقدماتی (17/11/61)، والفجرهای 1، 2، 3 و 4 در سال 62 و عملیات خیبر (3/12/62) نشاندهنده این واقعیت ناخوشایند است که پس از باز پسگیری خرمشهر، تلاشهای بعدی موفقیتآمیز نبوده و یا موفقیتها محدود و تاثیر چندانی در سرنوشت جنگ نداشتهاند افزون بر این در این مدت جبهه مقابل با ایجاد یک سیاست کارساز در جلب حمایت تعدادی از کشورها، توان نظامی خود را به طور محسوس افزایش داد، به کلامی دیگر در حالی که ادامه جنگ در سالهای سوم و چهارم بـرای ایران با بگومگوهای نظامی، انـزوای تحمیلی جامعه بینالمللی، تشدید فشار و در نتیجـه بنبست جنگ همراه بود. در عراق با تجدید نظر ساختار کلی ارتش، یارگیری سیاسی، کسب امکانات و افزایش توان رزمی که تمامی ناشی از حمایت استکبار از عراق بود به پایان رسید، با این وصف در بهار سال 1363 با وجود این که فشارهای سیاسی و اقتصادی گستردهای توسط حامیان صدام حسین در جهت آتشبس به ایران وارد میشد نظر به نیاز تحرک در میدان نبرد، راضی نمودن افکار عمومی و ارتقاء سطح روحیه رزمندگان1، تلاش برای انجام عملیات در مقیاس وسیع شروع گردید. مهمترین هدف این عملیات، دستیابی به یک پیروزی قاطع از نظر نظامی در آن شرایط زمانی در جبهه جنگ بود تا بدینوسیله دولتمردان و سیاستمداران کشور برای حل مسئله جنگ و پایان دادن به نبردها از راه سیاسی، بتوانند از قدرت عمل بیشتری برخوردار شوند. آقای هاشمی رفسنجانی میگوید2:
“فاو یکی از عملیاتهایی بود که برای ختم جنگ طراحی کرده بودیم. هدف، هم این بود که از جاده ساحلی به امالقصر برویم.”
در بررسیهای همه جانبهای که به عمل آمد، منطقه عمومی فاو به دلیل اهمیت شهر و تأسیسات بندری آن، تسلط کامل بر اروندرود (آبراهی که صدام به بهانه آزادی آن جنگ را شروع کرد) تسلط بر شمال خلیج فارس و سایر حساسیتهای راهبردی منطقه برای عملیات مناسب تشخیص داده شد و دستور تهیه یک طرح عملیاتی در جهت تصرف بندر فاو صادر گردید که پس از تبادل افکار بین طراحان جنگ در نهایت طرح اولیه عملیات والفجر8 از طرف قرارگاه خاتمالانبیاء(ص) تهیه و به قرارگاههای سهگانه (کربلا، نجف، ظفر) ابلاغ گردید.
قرارگاههای سه گانه پس از دریافت طرح، اقدامات گستردهای در جهت رفع موانع و کسب آمادگی برای اجرا را شروع نمودند، تا آنجا که غواصان یگانهای تک ور سپاه پاسداران (که قرار بود از اروندرود عبور نمایند) در رودخانه دز و تیپ55 هوابرد (که قرار بود در غرب فاو هلی برد2 شود) در باتلاق گاو خونی تمرینهای آمادگی خود را آغاز نمودند3 با این وصف به دلایلی که در بخش دوم همین فصل مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت، اجرای این عملیات منتفی شد و چندی بعد این طرح به عملیات والفجر8 انجام نشده معروف گردید.4
اینکه یک طرح عملیاتی تهیه و انتشار یابد، سپس اجرای آن به آینده سپرده شود و یا به طور کلی به انجام نرسد، مطلب جدید و غیرقابل درکی نیست، بازنگری پیشینه جنگ بویژه جنگهای طولانی، فراوانی این رخداد را مینمایاند؛ دلایل زیادی را میتوان برای طرحهای عملیاتی به سامان نرسیده بر شمرد. گرچه ملاحظات سیاسی در بیشتر موارد عامل باز دارنده به حساب میآیند، اما دلایل تاکتیکی و نیازمندیهای آمادی همیشه دستاویز مناسبی برای فرماندهان و اداره کنندگان جنگها در عدم اجرای طرحهای آماده شده بوده و خواهد بود.
برآورده نشدن پیشبینیها، فراهم نشدن امکانات لازم، افشای اطلاعات، عوامل آب و هوائی، اقدامات دشمن و… مواردی هستند که در این بخش میتوان به آن اشاره کرد. آقای هاشمی رفسنجانی1 در جلسهای که با شرکت کلیه فرماندهان ارشد در دزفول تشکیل شده بود پس از شنیدن پیشنهاداتی که فرماندهان ارتش و سپاه در رابطه با عملیات والفجر8 ارائه کردند اظهار میدارند:
انجام عملیات با تمام امکانات لازم تا آنجائی که من میدانم مقدور نخواهد بود عملیاتی را پیشنهاد کنید تا بتوانیم بپذیریم.2
سرتیپ2 بهروز صفریکیا، پس از خواندن کتاب طی نامهای مینویسد:
اینجانب در آن جلسه حضور داشتم. ایشان (حجتالاسلام رفسنجانی) مطالب فرماندهان ارتش و سپاه را که قرار بود در عملیات شرکت نمایند به دقت گوش دادند که بیشتر بلکه در همه موارد بر عدم اجرای این مأموریت با توجه به امکانات و ریسک بالای آن صحبت کردند و برای من جالب بود که فرماندهان سپاه در مخالفت با اجرای طرح پیشقدم بودند و تنها کسی که موافق اجرای طرح صحبت کردند جناب سرهنگ عبادت (فرمانده تیپ55 هوابرد) بود و در نهایت آقای هاشمی فرمودند: صحبتهای شما را شنیدم. به تهران برمیگردم و شما کار خودتان را ادامه بدهید تا پس از طرح مسئله در تهران تصمیم نهایی در خصوص اجرا یا عدم اجرای این مأموریت از طریق سلسله مراتب اعلام میشود.
بدون تردید نگاه تحلیلی به این فراز نشان میدهد که پیشنهادها خارج از امکانات بوده است، از طرفی ضمن خودداری از هرگونه اظهار نظر شعارگونه، از بررسی عملیاتهای سالهای اول و دوم جنگ آشکار میگردد که فرماندهان ما در تلاش خود برای رسیدن به پیروزی، نه تنها به دنبال بهانه برای نجنگیدن نبودهاند، بلکه با نادیده گرفتن مسائل و کمبودهای معقول به دنبال سوسویی هر چند کم نور و کم حرارت در جهت گرم نگهداشتن و فعال کردن میدان کارزار بودهاند، با این وصف مشاهده میگردد، در این برهه از زمان، لیست درخواست امکانات فراتر از توانائیهای کشور است. به طوری که در نهایت نوعی اشتراک نظر در مخالفت با اجرای عملیات به دلیل ظاهری کمبود امکانات به وجود میآید و عملیات غیر قابل اجرا تشخیص داده میشود. اما این دستاویز در مقابل حماسههای کم نظیر و پیروزیهای فخرآفرین کسب شده در گذشته بهانه معقولی به نظر نمیرسد. پس بایستی به فکر باور دیگری غیر از مسائل تاکتیکی حاکم بر جبههها بود.
در پیگیری دلائل عدم اجـرای عملیـات والفجر8 با یکی از فـرمانـدهـان (سرتیپ2 سعید پورداراب) مصاحبهای انجام گرفت، ایشان که در آن جلسات تصمیمگیری به عنوان افسر عملیات قرارگاه عملیاتی نزاجا حضور داشت، در جواب بیان نمود:
برابر بند مانور عملیات والفجر8 که قرار بود به وسیله یگانهای عمده ارتش و سپاه در تابستان سال 1363 اجرا گردد، بایستی تیپ55 هوابرد1 برای ایجاد سر پل مطمئن به پشت فاو (غرب فاو) با استفاده از بالگردهای هوانیروز، هلیبرن میگردید و سپس با دو یگان عمده تک ور (یکی با عبور از اروندرود و دیگری از طریق شلمچه) عمل الحاق را انجام میداد تا بدین وسیله محاصره فاو تکمیل و در نتیجه فاو به تصرف در میآمد. تمام یگانها و قرارگاهها برابر طرح به محل عزیمت نمودند و در آخرین جلسه هماهنگی که با شرکت فرماندهان ارشد عملیات تشکیل شده بود فرمانده تیپ55 هوابرد سئوال نمودند: اگر عمل الحاق انجام نگیرد و یا عملیات عبور از رودخانه خروشان اروندرود با موفقیت همراه نباشد چگونه میتوانید تیپ هوابرد را که در پشت جبهه دشمن پیاده شده است نجات دهید؟ با سکوت حاضرین مواجه گردید. در این جلسه همچنین برادر علی تجلائی از سپاه پاسداران که فرماندهی یک تیپ را به عهده داشت، غیر قابل اجرا بودن طرح را تائید نمود. در نتیجه در پایان جلسه آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده قرارگاه خاتمالانبیاء(ص) دستور دادنـد عملیات به تأخیر بیافتد و بررسی بیشتری به عمل آید.
*****
منبع : عملیات والفجر8(ویراست دوم)، اسدی، هیبت الله، 1400، ایران سبز، تهران