banner

روایتی از زندگی شهید امیر سپهبد سید محمد ولی قرنی

تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۳

قرنی در سال 1292 شمسی در تهران و در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش زمانیکه وی ده ساله بود درگذشت. در سال 1309 وارد دانشکده ی افسری ارتش (دوره دهم) شد و در سال 1311 با درجه ی ستوان دومی در رشته ی توپخانه فارغ التحصیل شد.

وی درخصوص نام خانوادگی خود گفته است:« شانزده ساله بودم که نسبت به نام خانوادگی ام حسّاس شدم. به فکر افتادم بررسی کنم تا ریشه و وجه تسمیه ی آن را بدانم. حاصل بررسی ام این شد که نام فامیل من منتسب است به یکی از دوستداران و اصحاب گرانقدر پیامبر اکرم(ص) به نام «اویس قرنی». مشیّت الهی را این گونه رقم خورده دیدم که هویت من با واسطه هایی به انسانی خداجو مرتبط باشد.

در قبال این ارتباط مقدّس احساس مسئولیّت کردم و با خود گفتم من موظّفم در پاسخ به این لطف خداوندی به گونه ای عمل کنم که زندگی من شباهت و رنگ و رایحه ای شبیه به زندگی آن بنده ی خاص خداوند داشته باشد.»

 شهید قرنی در مسیر زندگی نظامی خود تحصیل در دانشگاه جنگ را با موفقیّت و رتبه ی ممتاز به پایان رساند و دوره ی اطّلاعات همین دانشگاه را نیز طی نمود. آخرین مسئولیّت شهید قرنی قبل از انقلاب اسلامی ریاست رکن دوم و معاونت ستاد ارتش بوده است. وی به دلیل فساد و نامردمی که در نظام شاهنشاهی مشاهده کرد در سال 1336 طرح کودتا و براندازی حکومت را ریخت که در همین ارتباط در 1336/12/09 دستگیر، محاکمه و به سه سال زندان محکوم شد. شهید قرنی تا تاریخ 23 بهمن 1357 که مسئولیت ریاست ستاد کل ارتش جمهوری اسلامی ایران به وی محوّل شد عضو شورای انقلاب اسلامی بود امّا مأموریتش به عنوان ریاست ستاد کل ارتش فقط 43 روز به طول انجامید. دولت موقت با تصمیمات قاطع شهید قرنی همسو نبود به همین دلیل شهید قرنی استعفای خود را تقدیم امام(ره) نمود و سرانجام در سوم اردیبهشت 1358 توسط گروهک فرقان به شهادت رسید.

ماجرای کودتا

  وی در زمان انجام کودتای 32، رئیس رکن دوم اطّلاعات ارتش شاهنشاهی بود و پس از این کودتا از عملکرد ضدانسانی شاه و اطرافیانش سخت آزرده شد. قرنی در زمان ریاست رکن دوم ارتش بطور مکرّر عملکردهای نادرست اطرافیان شاه را به وی گزارش

 می داد ولی شاه ترتیب اثر نمی داد. بعد از عکس العمل های منفی که در مقابل گزارشات خود دید متوجّه شد که ریشه ی همه ی تباهی و فساد در وجود شاه نهفته است و انگیزه ی دشمنی وی با شاه به همین دلیل بود. پس از بازداشت قرنی او به فوریت در یک دادگاه نظامی محاکمه و در نتیجه به دلیل اثبات نشدن تلاش ایشان برای کودتا به سه سال زندان محکوم گردید. وی پس از آزادی دوباره در تاریخ 1342/10/05 به همراه عده ای دیگر بازداشت و سپس به اتّهام خیانت بر ضد امنیت کشور به 3 سال زندان محکوم شد و تا اواخر عمر رژیم پهلوی، تحت کنترل شدید ساواک قرار داشت.

برگه ی خلاصه وضعیت خدمتی شهید قرنی در ارتش رژیم شاه

  پس از انقلاب: وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه 1357 از جمله اولین اعضای شورای انقلاب بود و در 23 بهمن ماه به عنوان اولین رییس ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد. تنها 8 روز از پیروزی انقلاب در اول اسفند ماه، عناصر کُرد مخالف انقلاب اسلامی به پادگان مهاباد حمله کردند. وی در همان زمان در مصاحبه ای اعلام کرد: اگر ارتش به هر وسیله ای تضعیف شود استقلال ملی و تمامیت ارضی کشور به خطر می افتد و دستور مقابله جدّی با عناصر مسلّح معاند را صادر نمود. شهید قرنی در استعفانامه ی خود که خطاب به حضرت امام(ره) نگارش شده است با اشاره به اقدامات خودسرانه ی معاون نخست وزیر دولت موقّت در قبال ارتش و اقدام دولت به فرستادن نمایندگان خود به کردستان برای مذاکره بدون مشورت با ارتش می نویسد:«… وزیر دفاع بدون اطّلاع از پیامد گفته های خود مدت سربازی را به یک سال تقلیل می دهد که موجب خواهد شد معدود افراد باقی مانده در ارتش نیز متفرّق شوند…. .» سرانجام تیتر روزنامه ها در روز سه شنبه 7 فروردین 1359 نظر عموم مردم را به خود جلب کرد: «سرلشگر قرنی برکنار شد.» و سرانجام گروهک منحرف فرقان در تاریخ 3/2/58 ساعت 30/11 صبح سپهبد قرنی را به ضرب گلوله به شهادت رساند. ضارب وی «حمید نیکنام» از اعضای این گروهک بعدها بازداشت شد و پس از محاکمه به سزای عمل تروریستی خود رسید. گروهک فرقان بعد از ترور سپهبد قرنی، استاد مرتضی مطهری، مهدی عراقی، آیت الله قاضی طباطبایی و بسیاری دیگر از یاران جمهوری اسلامی ایران را ترور کرد. بعدها دانشجویان پیرو خط امام اسناد ارتباط گروهک فرقان با سفارت آمریکا در تهران را کشف کردند. یادداشت زیر قطعه ای از نوشته های شخصی شهید سپهبد قرنی در مقام شهید است:« شهید کسی است که حق را شهود کرده باشد و کشته شدن او از روی اشتباه و تحریک عواطف و احساسات نباشد. حق و هدف آن را مشاهده کرده و در این راه به خاک و خون غلتیده باشد. او کسی است که به قصد قربت شهید شده است و خود را فانی در حق کرده است و این حقیقت فنای فی الله است. نه صوفی که در خانقاه بنشیند و هو بکشد.»

  خاطره ای از شهید سرلشکر بازنشسته مرحوم «منصور طالب زاده» از همرزمان شهید «سپهبد قرنی»؛ می گوید: « به مهندس بازرگان و رفقای ایشان اعتقادی نداشت. آنها هم او را قبول نداشتند. چنین که بالاخره هم موفّق شدند بعد از جنگ اول کردستان او را بر کنار کنند. تمام امید و اعتقاد این مرد بزرگ بعد از خدا به آقای خمینی بود. به یاد دارم در بحث انتصاب او به سمت اولین رئیس ستاد مشترک بعد از انقلاب آن آقایان در شورای انقلاب به شدت با این انتصاب مخالف بودند. در اوایل گرفتن این مسئولیت یک شب به خانه ی ما در «تهران نو» آمد از آنجا که از دهه ی سی شمسی باهم رفیق بودیم و هر دو در سال 37 به اتهام طراحی کودتا علیه رژیم شاه دستگیر، زندانی و تا پیروزی انقلاب تحت نظر ساواک خانه نشین شدیم زبان همدیگر را خوب می فهمیدم. از او پرسیدم: «چطور شد با وجود مخالفت آقایان دولت موقت این پست را به تو دادند؟» خندید و گفت:« فلانی تو که می دانی من یک سربازم و اهل ریاست نیستم. دستور آقای خمینی بود که آقایان را سر جایشان نشاند و بار جمع و جور کردن ارتش برای انقلاب را به دوش من انداخت.» (مأخذ: قرنی از چشم یاران)

  همسر سپهبد محمّدولی قرنی در مصاحبه‌ ای پس از ترور این شهید بزرگوار گفت:« سپهبد قرنی در زمان شاه و نظام طاغوت تا درجه ی سرلشگری ارتقاء یافت. اما زمانی که متوجه اسلام زدایی و ستمکاری شاه و جنایات و خیانت آمریکا در ایران شد به تمام مزایای مادی و منزلت سرلشگری پشت پا زد…”

همچنین به مناسبت سالروز شهادت سپهبد قرنی ناگفته هایی از زندگی و شهادت اولین فرمانده ی ارتش جمهوری اسلامی که اردیبهشت ماه سال 1358 به دست گروه تروریستی فرقان به شهادت رسید منتشر شد. کتاب « ناگفته هایی از زندگی سپهبد قرنی» پژوهشی است دقیقاً در طول 90 سال از تاریخ معاصر- یعنی نزدیک به یک قرن – برای دستیابی به ابعاد شخصیت انسانی که زندگی او پر از نشیب و فراز بوده است.

پیوندهای مفید

Islamic republic of iran armyIslamic republic of iran armyIslamic republic of iran air forceIslamic republic of iran air defence
sign