
ارتش در فاو(عملیات والفجر8) (53)
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
فصل سوم دستاوردهای آموزشی
حذف رسد دیدبانی
چنین گفت با دیـده بان پهلوان کــه بیـدار دل بـاش و روشن روان
بدو دیده بان گفت از هیچ روی نبینم همین جنبش و جست و جوی
(فردوسی)
دیدبانی در یگانهای توپخانه چنان مهم است که به عنوان چشم و گوش معروف شده است. اجرای مأموریت پشتیبانی آتش رابطه مستقیمی با روش دیدبانی دارد؛ چنانچه دیدبانهای ورزیده آموزش یافته و متهوری وجود داشته باشند مأموریت به نحو شایسته ای به انجام خواهد رسید و بر عکس اگر دیدبانان ضعیف باشند، اجرای مأموریت به سختی میسر میگردد. دیدبان با هماهنگی فرمانده یگان مانوری هدف را تعیین و سپس درخواست آتش را تهیه و با استفاده از چانلهای ارتباطی آنرا مخابره، سپس با تنظیم تیر به هدف حمله میبرد و در نهایت نتیجه را گزارش مینماید، نقش دیدبان در کاربرد بهینه توپخانه و نتیجه ای که از هر گلوله به دست میآید تعیین کننده و قابل ملاحظه است. اشاره به پارهای از وظائف دیدبانان در قبل، حین و بعد از اجرای مأموریت، در نمایاندن نقش و اهمیت توپخانه ما را یاری میدهد.
مراقبت دایم در منطقه عمل یگان پشتیبانی شونده، آگاهی کامل از طرح مانور و برنامههای یگان پشتیبانی شونده، حفظ ارتباط دایم با افسران رابط و یگان توپخانه مشخص نمودن نقاط ثبت تیر و نقاط برگشت و آماجها و محل آخرین آتشهای حفاظتی روی زمین و نقشه، تهیه لیست آماجها برای طرحریزی آتش توپخانه، تهیه درخواست تیر، هماهنگی با دیدبانهای مجاور، بررسی قیفهای انفجار، گزارش محل وسائل پشتیبانی آتش دشمن، ارسال گزارشات نوبه ای منفی، تهیه و ارسال گزارش اطلاعاتی مربوط به دشمن و در نهایت تعیین موقعیت هدف، تهیه درخواست تیر و تنظیم تیر توپخانه از جمله وظایفی است که دیدبانان بایستی قبل، حین و بعد از اجرای مأموریت انجام دهند نگاهی اجمالی به آنچه گفته شد نمایانگر اهمیت و نیازهای آموزشی دیدبان است، و بر این اساس است که، امر دیدبانی به فردی تحصیل کرده (در حد لیسانس) سپرده شده است.
اگر چه در ایام جنگ به علت کمبود افسر وظیفه،از پرسنل وظیفه با حداقل مدرک دیپلم استفاده گردید و این پرسنل یک دوره آموزشی 8 هفته ای در مرکز آموزش توپخانه را طی می کردند با این وصف مادامی که فرماندهان از آموزش دیدبانان خود مطمئن نمی شدند از گماردن آنان در امر دیدبانی به طور مستقل حتی الامکان خودداری می کردند انجام دیدبانی به وسیله افسران رابطه، رؤسای رکن دوم و سوم، فرماندهان آتشبار و معاونین آتشبار در مواقع حساس بارها و بارها درعملیاتهای مختلف تکرار گردید و این نشاندهنده اهمیتی است که آگاهان در رسته توپخانه برای امر دیدبانی مد نظر دارند با این وصف بعضی از فرماندهان که از نزدیک با مسائل توپخانه درگیر بودند، این میزان آموزش را کافی نمی دانند و گاه و بیگاه از وضعیت آموزش دیدبانها اظهار نگرانی میکردند.
سرتیپ 2 هوشنگ استکی که پیشتر نظرات وی منعکس گردیده است در مورد آموزش دیدبانان میگوید:
توپخانه در جنگ خوب عمل کرد، اما واقعیت این است که میتوانست بهتر عمل کند، به نظر من دیدبانان به عنوان چشم توپخانه آن چنان مهم است که بایستی در آموزش آنان تجدید نظر به عمل آید، تا دیدبانانی مطمئن، آموزش داده شود، من در کمتر مواردی به دیدبان ورزیده که بتواند وظیفه خود را بهدرستی انجام دهد برخورد داشتم، دیدبانان از اصول پیروی نمی کردند،اصطلاحات من درآوردی و بی مورد استفاده می کردند، با فرمانده یگان مانوری هماهنگی نداشتند و در بیشتر موارد در خارج از یگان مانوری و مستقل عمل می کردند، که مصرف بالای مهمات تنها یکی از نتایج منفی این موضوع بود، آنوقت شکایت داشتیم که مهمات نداریم.
ایجاد انگیزه چاره کار است، ما باید برای پرسنل خرج کنیم تا وقتی جنگ میشود از این هزینه بهره برداری نمائیم، یک ارتش کوچک با تجهیزات عالی و پرسنل راضی و منسجم و آموزشدیده خوب چاره کار است، این چنین ارتشی هدف بازدارندگی دارد و از بیشتر رویدادها جلوگیری میکند، پاکستانی ها ثروتمند نیستند، اما ارتش خوبی دارند انگیزه و آموزش خوب است. در میدان تیر درجهداری را دیدم که تمام گلولههایش را به هدف زد، به شوخی به افسر فرمانده گفتم، شما این درجهدار را انتخاب کردهاید؟ عصبانی شد و تفنگ را گرفت و 10 گلوله به هدف تیراندازی کرد، تمام گلولههایش به هدف خورد، آن وقت تفنگ را به یکی از همراهان ما داد و گفت نوبت توست البته خوشبختـانـه او نصف نصف بـه هدف زد، اما اگر به من میداد خدا اعلم.
گر چه تمام سعی و کوشش فرماندهان در هنگامه کارزار استفاده از دیدبانان آموزش دیده بود اما با لحاظ کردن گفتههای دلسوزانه همکار خوبمان (سرتیپ2 استکی) گاه به گاه به اجبار و بویژه در جایگزینهای ناشی از تلفات رزمی و یا عدم توجه و یا نا آگاهی به طور محدود اتفاق می افتاد که دیدبانی به کسانی که آموزش کافی نداشتهاند، واگذار شده است که متأسفانه در این میان، عملیات والفجر8 یکی از موارد کم نظیر در امر دیدبانی میباشد، در این عملیات به دلائل کاملاً نا مشخص برابر تصمیمات فرماندهان ارشد توپخانه در سپاه پاسداران از دیدبانان سازمانی آموزش دیده استفاده نگردید و به جای آنان از دیدبانانی استفاده گردید که آموزش کافی نداشته و در عمل از هیچ یک از اصول و استانداردهای علمی برای درخواست تیر استفاده نکردند. این دیدبانان بدون اینکه در مراکز تخصصی آموزش ببینید دیدبانی را به طور تجربی در دیدگاه با روش غیر علمی آزمون و خطا فرا گرفته بودند به طوری که برابر اظهار نظر فرماندهان آتشبار این دیدبانان با انتخاب چند هدف از پیش تعیین شده، بدون اشاره به نوع هدف و استفاده از شماره گذاری هدف تنها با کلمه بزنید،به درخواست تیر مبادرت می ورزیدند و هیچگاه از روش تنظیم تیر و فرم دیدبانی که در صرفه جویی مهمات و سرعت عمل نقش ارزنده ای دارد، استفاده به عمل نمی آمد. این دیدبانان به طور کلی فرماندهان آتشبار را از نتیجه تیراندازی با خبر نمی کردند. حتی یک نمونه از شرکت در تلاش جمعآوری اطلاعات بویژه در امر مهم ضد آتش برای کشف توپخانه دشمن گزارش نشده است و باید گفت تلاش اصلی این دیدبانان حجم آتش بود.
گر چه آنچه بیان گردید در حقیقت جمعبندی گفتههای کسانی است که در عملیات شرکت داشتهاند، اما به طور ویژه بهرهبرداری آموزشی از زبان فرماندهان آتشبار که مستقیماً با دیدبانان ارتباط داشتهاند بهتر امکانپذیر میباشد.
از ستواندوم عبدالله فرزانه جمعی گردان 376 توپخانه که درعملیات والفجر8 به عنوان رئیس توپ 122 مم کاتیوشا خدمت میکرده است پرسیدم چند سال است رئیس توپ هستید؟
17 سال است رئیس توپ کاتیوشا میباشم.
– میتوانید حدس بزنید چند موشک تیراندازی کردهاید؟
خدا می داند، شاید 15 هزار موشک که 10 هزار آن در همین عملیات فاو بود.
– چرا در این عملیات زیاد تیراندازی کردهاید؟
خودم هم نمیدانم، ولی هر چه دیدبان درخواست میکرد، مجبور بودیم بزنیم.
آنها عادت داشتند که 40 تا 40 تا بزنیم، با این وصف گاهی من کمتر می زدم مثلاً 20 تا می زدم و صرفه جویی می کردم.
– چرا فکر می کنید بایستی صرفه جویی میکردید ؟
چون میدانستم هدفهای کاتیوشا بایستی بزرگ و مهم و حداقل یک گروهان تانک یا پیاده باشد. در صورتی که کمتر چنین هدفهائی وجود داشت، مگر در پاتکها، بارها اتفاق میافتاد که با دیده بان خودم صحبت میکردم و میگفتم اجازه بدهید برای روز مبادا کمی صرفه جوئی کنم و پس از چانه زدن به جای 40 تا 20 تا می زدم و اتفاقی هم نمی افتاد.
و در جایی دیگر از سرگرد توپخانه مرتضی رجبی که در هنگام عملیات والفجر8 با درجه ستوان سومی در سِمَت معاون آتشبار در گردان 399 توپخانه 130 م م خدمت می کرده است. از وضعیت دیده بانی سئوال کردم، گفتند:
هیچ گونه اصولی رعایت نمیگردید، گاهی گلوله به گلوله به فاصله چند دقیقه و گاهی میگفتند تا میتوانید بزنید، بدون اینکه نوع هدف را تعیین کنند یادم هست یک روز با شهید کابلی از توپخانه تیپ 63 قائم در همین باره بحث کردم من به ایشان گفتم، دیدهبانان شما ضعیف هستند، گفت چرا ؟ من گفتم، آنان گاهی هر 20 دقیقه یک گلوله از ما درخواست می کنند و این سبب میگردد، که دشمن فرصت داشته باشد محل ما را شناسایی و ضد آتشبار اجرا نماید،ایشان قبول کردند فکر میکنم به دیدهبانان در این رابطه دستوری داده بودند.
سرهنگ مرتضی سینائی را که از حجم تیراندازی در عملیات والفجر8 شکایت داشت چنین مورد خطاب قرار دادم:
من و شما که افسر توپخانه هستیم به خوبی می دانیم گلوله ریختن به معنی خوب تیراندازی کردن نیست بلکه فرمانده باید نتیجه ای را که می گیرد در نظر داشته باشد.
– آیا نتایج تیراندازیهای انجام شده از طریق دیدهبانان گزارش میگردید؟
متأسفانه دیده بانان هیچ گونه گزارشی نمیدادند و چون آنان از سپاه پاسداران اعزام شده بودند ما نیز نمیتوانستیم در این رابطه کاری انجام دهیم، خلاصه بگویم من چند بار شاهد اصرار فرماندهان آتشبار بودم که از دیدبانان نتیجه تیراندازی را می خواستند، آنان به عنوان مثال میگفتند، چند اتوبوس با نفر اتش منهدم شده است.
و در نهایت از یکی از فرماندهان با تجربه جبهه و جنگ که هم اکنون به عنوان رئیس رکن سوم توپخانه لشکر خدمت میکند (سرهنگ حسن طلوعی) سئوال شد.
– دیده بانان از نظر آموزش در چه حدی بودند ؟
آموزش دیدبانان ضعیف بود، به عنوان مثال برقراری آخرین آتشهای حفاظتی که بسیار مهم است و پس از گرفتن هر منطقه بایستی به سرعت انجام گیرد، اطلاعی نداشتند، من مجبور شدم معاون آتشبار را برای آموزش به دیدگاه بفرستم.
– چرا از دیدبانان آتشبار استفاده نکردید ؟
این سئوال من نیز هست، به طور کلی روش سپاه بود که از دیدبانان خودشان استفاده کنند، شاید به آنها اعتمادی بیشتر داشتند، البته این دیدبانان دوره آموزشی مصوبهای ندیده بودند و بیشتر تجربی استفاده میکردند و مواردی هم بود که یک دیدبان میرفت و شخص عادی دیگری جای او را میگرفت و ما میفهمیدیم که شخص جدید هیچ آموزشی ندارد.
منبع : عملیات والفجر8(ویراست دوم)، اسدی، هیبت الله، 1400، ایران سبز، تهران
