
ارتش در فاو(عملیات والفجر8) (52)
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
فصل سوم دستاوردهای آموزشی
نکات منفی
حذف فرمانده و ستاد گروه
برابر دستورالعملهای صادره از طرف نزاجا با توجه به حجم یگانهای توپخانه، پیش بینی شده بود که قرارگاه گروههای 22 و 33 مسئولیت هدایت عملیاتی و هماهنگیهای لازم اداری، لجستیکی گردانهای اعزامی را عهده دار گردند، اما از همان ابتدا معلوم گردید یگان پشتیبانی شونده برنامه ای برای استفاده از این امکان بالقوه را ندارد و هیچ گونه همکاری برای استقرار ستادهای این دو گروه به عمل نیآمد و از این بابت آسیبهایی از ابعاد مختلف رزمی متوجه توپخانههای شرکت کننده در علمیات گردید. که در پاره ای اوقات جبران ناپذیر بود، با توجه به این که ارکان ستاد و آتشبار ارکان و بویژه گردان پشتیبانی گروههای توپخانه دارای امکانات بالائی از نظر عملیاتی، اداری، آمادی، اطلاعاتی، ارتباطی و… میباشد که در صورت بهره برداری سبب خواهد شد گردانهای زیر امر گروه با توان عملیاتی بیشتری در امر پشتیبانی آتش ظاهر شوند و هماهنگی پشتیبانی آتش اصولی و برابر استانداردهای موجود انجام خواهد گرفت که در نهایت استفاده بهینه را از منابع امکان پذیر مینماید.
به طور مشخص در مورد فعالیت گروه 22 توپخانه در عملیات والفجر8 سرتیپ 2 بازنشسته پرویز افراز تلفنی چنین اظهار نظر میکند:
“بهدستور شهید صیاد شیرازی (فرماندهی وقت نزاجا) من به عنوان افسر هماهنگ کننده توپخانههای اعزامی به برادر شفیعزاده (فرمانده وقت توپخانه سپاه) معرفی شدم که ابتدا قرار شد یک قرارگاه مشترک تهیه و کار هماهنگی پشتیبانی آتش به عمل آید اما با گذشت دو الی سه روز و شروع عملیات هیچ اقدامی به عمل نیآمد و برادر شفیعزاده گفتند، ما گردانها را مأموریت داده ایم که در اختیار یگانهای عمده سپاه باشند و نیاز به قرارگاه دیگری نیست، من هم به همین طریق مراتب را به فرماندهی نزاجا گزارش دادم که فرمودند: اگر گفتهاند لازم نیست حتماً لازم ندانستهاند”.
با این وصف نیروی زمینی در ابتدای عملیات والفجر8 این گروه و بعداً گروه 33 را مسئول هماهنگی پشتیبانی آتش گردانهای توپخانه می داند و کلیه دستورات خود را به گردانها از طریق گروههای مذکور ابلاغ میکند، و گروهها نقش یک را بطه بین قرارگاه جنوب و گردانهای توپخانه را ایفا می کنند و ارتباط گروه با گردانها از ارتباط عملیاتی به ارتباط اداری آن هم فقط از طریق نامه نگاری مبدل میگردد.
حذف فرماندهی و ستاد و آتشبار ارکان گردانها
برابر اصول سازمان برای رزم، بکارگیری آتشبارهای تیر به طور مستقل فقط در شرایط ویژه و در پشتیبانی گروه رزمی در مأموریتهای پاسدار عمومی و پاسدار رزمی قابل توجیه میباشد. در عملیاتهای گسترده (به طور ویژه عملیات والفجر8) که از توانایی متجاوز از 30 گردان توپخانه بهره برده شده است بکارگیری آتشبار مستقل و سازماندهی بر مبنای آتشبار عدم توجه به استانداردهای علمی سازمان برای رزم است که هیچ گونه توجیه تاکتیکی ندارد و معلوم نیست مبنای علمی و تخصصی چنین تفکری از کجا سرچشمه گرفته است و کدام نیاز تاکتیکی چنین سازماندهی غیر علمی را دیکته کرده است. لازم به گفتن است که نیاز آتشبارهای تیر به امکانات فراوان موجود در ستاد و آتشبار ارکان گردان، مصداق نیاز ماهی به آب و واجب هوا برای موجود زنده است، واجباتی چون پشتیبانیهای اداری، اطلاعاتی، عملیاتی، آمادی، ارتباطی و از همه مهمتر فرماندهی فراتر از تشخیص یک شخص نا آگاه به مسائل تخصصی در محروم کردن آتشبار از این پشتیبانیها میباشد، به طور تخصصی وقتی آتشبار را از گردان جدا میکنیم؛ یعنی آتشبار را از نقش فرمانده و ستاد گردان در رهبری و هدایت آتشبار محروم کرده ایم؛ به طور عملی نقش افسران رابط را در هماهنگی پشتیبانی آتش نادیده گرفته ایم از اهمیت رکن دوم و نقش هدایت تلاش جمعآوری اطلاعات به وسیله دیدبانان را صرفنظر کرده ایم، به هر حال آتشبار تیر بدون گردان یعنی آتشبار بدون، آب، غذا، بهداشت، مهمات تعمیر و نگهداری، ارتباط و مخابرات و در یک کلام آتشبار جدا شده از گردان یعنی آتشبار سرگردان و بی پناه و دست و بال بسته.
نگرش به این محرومیتها است که جز در موارد استثنا نباید آتشبارهای تیر را به تنهائی بهکار گرفت که البته در چنین مواردی هم برابر مسئولیتهای ذاتی توپخانه یگان پشتیبانی شونده در بخش تدارکاتی بایستی جایگزین آتشبار ارکان گردان شود و افسر رابط توپخانه وظیفه هدایت عملیاتی، آتشبار را به عهده خواهد گرفت با این وجود در عملیات والفجر8 به دلایل کاملاً ناشناخته، این کار به طور گسترده انجام گرفت و این در حالی بود که وجود تعداد زیادی توپخانه در یک منطقه محدود، ایجاب می کرد از حجم آتش هماهنگ شده به طور گردانی و حتی چند گردانی استفاده شود و از قدرت تخریب انبوه آتش که مورد تأکید مراکز علمی و دانشگاهی میباشد استفاده شود، برابر مطالب مندرج در نشریه ضد آتش که به عنوان یک کتاب تخصصی در دانشکده توپخانه صحرائی تدریس میگردد این یک اصل است که اجرای آتشهای انبوه قدرت تخریب را به مقدار زیادی افزایش می دهد، افزون بر این با اجرای آتشهای انبوه غافلگیر کننده میتوان کارائی خودی را به حداکثر و آسیب پذیریهای آنرا به حداقل رساند و با آتشهای انبوهی که از مواضع مختلف اجرا میگردد، برای مدت زمان کوتاهی، سیسمتهای صوتی و رادار دشمن را منحرف کرد و در نتیجه خط کشف مواضع را قطع و احتمال تک به آنها را کاهش داد.
برابر پژوهشهای علمی که در همان مدرک پیش گفته شده به آنها استناد گردیده است: “قدرت تخریب یک شلیک آتشباری (6گلوله) برابر 9 گلوله به طور توپ به توپ و قدرت تخریب یک شلیک گردانی (18 گلوله) برابر توان تخریبی 5 شلیک آتشباری (30 گلوله) میباشد.”
لازم به ذکر است در جنگ ناخواسته جز در عملیات والفجر8 امکان استفاده از شلیک گردانی بدلیل تمرکز آتشبارهای تیر در یک منطقه بسیار محدود وجود نداشت و دریغ که این فرصت طلائی آموزشی از بین رفت. شاید ادعا شود که در عملیات والفجر8، مسئولان از توپخانه یگان پشتیبانی شونده پاره ای از مسئولیتهای فرمانده و ستاد گردانها را به عهده گرفته است.
سرتیپ2 بازنشسته هوشنگ استکی که در عملیات والفجر8 فرمانده گردان بوده است در این باره چنین اظهار نظر میکند:
“نگاه بد بینانه این است که به دلیل رعایت اصول حفاظتی نسبت به من و ستاد گردان سوء ظن وجود داشته باشد اما نگاه دیگر این است که با توجه به اصل غافلگیری، رأی سپاه بر این بود که حتی الامکان تعداد کمتری از عملیات اطلاع داشته باشند به همین انگیزه واحدهای اجرائی (آتشبارها) به کار گرفته شد، اما آنچه که اصل است رعایت اصل فریب تاکتیکی (اصول حفاظتی) نباید شامل فرمانده گردان شود به هر طریق در ادامه کار بدون این که من اطلاع پیدا کنم، آتشبارهای گردان به منطقهای در حوالی ایستگاه 7 آبادان تغییر مکان پیدا کردند و در پشت رادیو تلویزیون و در داخل نخلها مستقر می شوند و به کسی هم اجازه خارج شدن از منطقه داده نشد و…”
سرهنگ مهدی پاپلی رفسنجانی که با درجه ستوان یکمی به عنوان فرمانده آتشبار در عملیات والفجر8 شرکت داشته است در قسمتی از خاطرات خود گفت:
“قرارگاه گردان در خارج از جزیره آبادان قرار داشت و هیچ گونه کنترل عملیاتی روی آتشبار نداشت، فرمانده گردان (سرهنگ اسکندرزاده) فقط سعی مینمود مهمات مورد نیاز گردان را مهیا و تدارک نماید و در سایر موارد هماهنگی با سپاه پاسداران بود.”
منبع : عملیات والفجر8(ویراست دوم)، اسدی، هیبت الله، 1400، ایران سبز، تهران
