• صفحه اصلی
  • درباره هیئت معارف جنگ
  • مطالب

    .

    اخبار آموزشی

    .

    اخبار فرهنگی

    .

    کتاب نگار

    .

    مناسبت ها

    .

    تولید محتوا

    اخبار فرهنگی

    اخبار آموزشی
    اخبار آموزشی

    15

    ۱۴ مهر ۱۴۰۴

    ماموریت پاکستان بخش اول
    ماموریت پاکستان بخش اول

    15

    ۱۴ مهر ۱۴۰۴

    هفته  انتظامی گرامی باد
    هفته انتظامی گرامی باد

    37

    ۱۳ مهر ۱۴۰۴

    اخبار فرهنگی
    اخبار فرهنگی

    53

    ۱۱ مهر ۱۴۰۴

    اخبار آموزشی
    اخبار آموزشی

    124

    ۱۹ خرداد ۱۴۰۳

    اخبار آموزشی
    اخبار آموزشی

    76

    ۱۹ خرداد ۱۴۰۳

    اخبار آموزشی
    اخبار آموزشی

    63

    ۱۹ خرداد ۱۴۰۳

    اخبار آموزشی
    اخبار آموزشی

    49

    ۱۹ خرداد ۱۴۰۳

    اخبار فرهنگی
    اخبار فرهنگی

    52

    ۱۹ خرداد ۱۴۰۳

    اخبار فرهنگی
    اخبار فرهنگی

    54

    ۱۹ خرداد ۱۴۰۳

  • کتابخانه
  • آلبوم تصاویر
  • صفحه اصلی
  • درباره هیئت معارف جنگ
  • مطالب

    .

    اخبار آموزشی

    .

    اخبار فرهنگی

    .

    کتاب نگار

    .

    مناسبت ها

    .

    تولید محتوا

    اخبار فرهنگی

    اخبار آموزشی
    اخبار آموزشی

    15

    ۱۴ مهر ۱۴۰۴

    ماموریت پاکستان بخش اول
    ماموریت پاکستان بخش اول

    15

    ۱۴ مهر ۱۴۰۴

    هفته  انتظامی گرامی باد
    هفته انتظامی گرامی باد

    37

    ۱۳ مهر ۱۴۰۴

    اخبار فرهنگی
    اخبار فرهنگی

    53

    ۱۱ مهر ۱۴۰۴

    اخبار آموزشی
    اخبار آموزشی

    124

    ۱۹ خرداد ۱۴۰۳

    اخبار آموزشی
    اخبار آموزشی

    76

    ۱۹ خرداد ۱۴۰۳

    اخبار آموزشی
    اخبار آموزشی

    63

    ۱۹ خرداد ۱۴۰۳

    اخبار آموزشی
    اخبار آموزشی

    49

    ۱۹ خرداد ۱۴۰۳

    اخبار فرهنگی
    اخبار فرهنگی

    52

    ۱۹ خرداد ۱۴۰۳

    اخبار فرهنگی
    اخبار فرهنگی

    54

    ۱۹ خرداد ۱۴۰۳

  • کتابخانه
  • آلبوم تصاویر
خانه > ماموریت پاکستان بخش اول

  

ماموریت پاکستان بخش اول
ماموریت پاکستان بخش اول
ماموریت پاکستان بخش اول

توسط

۱۴ مهر ۱۴۰۴

ملک محمدی کماکان رئیس ما بود (سرهنگ تمام شده بود)، یک روز صدایم کرد و گفت ارمنی حالت چطوره؟ گفتم خیلی ممنون، گفت آماده باش، پس فردا به ماموریت می روی، اولین نفر تو را انتخاب کرده ام، گفت فردا بیا دفتر تا پاسپورت را با مقداری پول آنجا را دریافت کنی، گفتم یا حضرت عباس پاسپورت برای چی، گفت حرف اضافه نزن، فعلاً برو خونه و فردا ساعت05:30 پایگاه باش، با بالگرد می روی. رفتم خانه وسایل ماموریت را آماده کردم، همسرم سوال کرد کجا باید بروی، گفتم پاسپورت و اون پول ها را نگاه کن متوجه میشی کجا میروم (فکر میکنم سال 55 بود)، فردا صبح رفتم پایگاه.3 فروند 205 و2 فروند شنوک را برای پرواز آماده کردند، من را به عنوان لیدر گروه پروازی دیگران معرفی کردند، به سمت مرز ایران و پاکستان پرواز کردیم، بین راه 2-3 بار سوخت گیری کردیم به یک پاسگاه مرزی رسیدیم. دستور دادند در محل مناسبی نشستیم تا با مقامات پاکستانی برای ورود به خاکشان هماهنگی شود، بعد از چند دقیقه ملک محمدی خطاب به من گفت، ملیکیان بیفت جلو به طرف کویته، نقشه را که داری؟ گفتم بله قربان، با توجه به نقشه مسیر پرواز را مشخص کردم. تقریباً وارد آسمان کویته که شدیم با برج تماس گرفتم(به زبان انگلیسی) و اجازه فرود برای 5 فروند را گرفتم، با هماهنگی مسئول برج در محل مورد نظر در فرودگاه نشستیم. تعدادی از مسئولین پاکستانی به استقبال مان آمدند. ماموریت پاکستان شروع شد، شش ماه بدون مرخصی در پاکستان بودیم، تقریباً جنگ بود، روس ها افغانستان را اشغال کرده بودند و در نقاطی از مرزمشترک افغانستان با پاکستان، درگیری هایی را ایجاد می کردند، و بعضاً وارد خاک پاکستان می شدند، در این ماموریت من همیشه با بالگرد 205 مسلح پرواز می کردم. یکی از خاطراتم این بود که ژنرال تیکاخان فرمانده کل ارتش پاکستان با 3-2 نفر همراه می خواستند از منطقه بازدید کنند، انجام این ماموریت را من می بایستی انجام می دادم. ملک محمدی و روحی پور هم با ما آمدند، کوه های پاکستان، اصلاً یک چیز عجیبی بود، فوق العاده ترسناک بود، مثل سیخ، سیخ، سیخ اصلاً یک داستانی داره، همانطور که پرواز می کردیم یکی از افسران کماندو پاکستانی برای ژنرال تیکاخان توضیحاتی را می داد و مواضع خودی و دشمن را به او نشان می داد، یک مرتبه متوجه شدیم وارد خاک افغانستان شده ایم، سریع دور زدم تا برگردیم، کماندوی همراه تیکاخان با حالتی مضطرب خودش را به کابین نزدیک کرد و گفت، کجائیم، کجائیم، افغانستان، درست می گفت (ما باالی سر یک پاسگاه افغانی بودیم و عدهای را در حال رژه رفتن می دیدیم) به یک دقیقه نرسید که وارد پاکستان شدیم. کماندوی پاکستانی منطقه را خیلی خوب می شناخت تا کوه ها را دید گفت، پاکستان، پاکستان، دستی هم برای تشکر به شانه من زد، ماموریت های زیادی در پاکستان انجام دادیم.

ماموریت پاکستان من که به قبل از انقلاب برمیگردد 6 ماه به طول انجامید، خاطرات دیگری از آن ماموریت را عرض کنم.کوهستان های پاکستان بسیار صعب العبور بود(البته ما که با بالگرد بودیم)کوه های عجیب غریبی دارد، مثل تیغ، تیز مانند، یک داستانی بود، فکر نمی کنم در هیچ جای دنیا بتوانی این مدل کوه را ببینی، آنها که در این منطقه کوهستانی می جنگیدند، روی قله این ستون های تیغ های مستقر شده بودند و هیچکس هم نمی توانست آسیبی به آن ها برساند، کماندوهای پاکستان خیلی فرز و چابک بودند، قوی و قبراق، فرمانده این کماندوها به افسر عملیات (سروان روحیپور) مراجعه و دو هدف را به او داده و تقاضا داشت به هر نحو ممکن به این دو هدف حمله و نفرات و تجهیزات آن منهدم شود. با بالگرد 2۰۵ پرواز می کردیم که بالگردی مسلسلدار بود و راکت هم به آن بسته می شد. این دو هدف، در پایگاه نظامی روسیه بود که بر روی دو ارتفاع کوه های تیغ های مستقر گردیده بود و پاکستانی ها قادر به مقابله با آن ها نبودند و البته نیروهای روسی چون مشرف به نیروهای پاکستانی بودند به راحتی آنها را مورد هدف قرار می دادند، به من گفت ملیکیان کار، کار توست. گفتم مختصات به من بدهید ترتیبشون را می دهم، من همیشه مسلح پرواز می کردم با راکت 75/2 اینچ که در قسمت زیر بالگرد2۰۵ جاسازی و نصب میگردید (طرف راست و طرف چپ) MG-3 و مسلسل ها از اونجا خیلی این پاکستانی ها را می زدند و این ها حریف روس ها نمی شدند. ابتدا با جت رنجر یک پرواز شناسایی ارتفاع پایین انجام دادم، می دانستم که نیروهای روسی موشک مالیوتکا دارند لذا سعی کردم تا حدی جلو بروم که در تیررس مالیوتکا قرار نگیرم، بعد از شناسایی با یک فر وند 2۰۵ مسلح پرواز کردم، در محدوده هدف بودم که یکباره یک برقی به چشمم خورد، مثل اینکه یکی آیینه به طرف من انداخت، حالا این چی بود نفهمیدم، یک آن روی آن نقطه زوم شدم، دیگه نفهمیدم چقدر به آن ها نزدیکم و ممکن است مرا بزنند، بلافاصله شلیک کردم 3 راکت از راست و 3راکت از چپ، سریع زدم و برگشتم، خلبان جت رنجری که برای شناسائی با من بود، گفت آرتیم ببین چه انفجاری پشت سرته، وقتی که هدف را زدم، سریع دور زده و فرار کردم. نمیدیدم چه اتفاقی افتاده، ولی اون جت رنجر می دید، تمام مهمات و هرگونه تجهیزاتی که آنجا بود آتش گرفت. دود غلیظی هم بلند شده بود. من فکر می کنم یک شیشه ای یک چیزی، خدا کمک کرد خلاصه، برقی زد تا من آنها را ببینم و الا غیرممکن بود بتوانم پیدا کنم. تماماً در استتار بودند، زدیم و برگشتیم.  یک نفر معاون کماندوها با من بود، مرا بغل کرد، از خوشحالی نمی دانست چه کار کند، مرتب تشکر میکرد و مرا فشار می داد (خیلی قوی بودند)، طوری مرا بغل کرده بود که دیگر قادر به کنترل بالگرد نبودم، بهش گفتم چه کار داری میکنی، گفت صاحب زدی، زدی گفتم می دونم زدم، ولی ولم کن بگذار کارم را بکنم، خالصه برگشتیم پایگاه، قبل از نشستن گزارش دادم به افسر عملیات سروان روحیپور که من هدف را زدم، انفجارها را هنوز می توانم ببینم، در همان شب رادیو پاکستان با آب و تاب اعلام کرد که یک پایگاه دشمن را زده ایم (هرچه ما می زدیم پاکستان به نام خودش می نوشت و اطلاع رسانی می کرد).

دسته بندی:

برچسب ها:

   اخبار فرهنگی

اخبار آموزشی
اخبار آموزشی

آموزش معارف جنگ جهت کارکنان وظیفه اعزامی ۱۴۰۴/۰۶/۰۱ در مرکز آموزش و میدان تیر…

ماموریت پاکستان بخش اول
ماموریت پاکستان بخش اول

ملک محمدی کماکان رئیس ما بود (سرهنگ تمام شده بود)، یک روز صدایم کرد…

هفته  انتظامی گرامی باد
هفته انتظامی گرامی باد

بسم الله الرحمن الرحیم يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كونوا قَوّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ ……

اخبار فرهنگی
اخبار فرهنگی

♦️مردم باغیرت ایران همیشه در برابر دشمنان، عاشورایی عمل کرده‌اند. 🔻رئیس گروه معارف جنگ…

اخبار آموزشی
اخبار آموزشی

دوره آموزش معارف جنگ جهت کارکنان وظیفه فوق دیپلم به پایین اعزامی ۱۴۰۴/۰۶/۰۱ در…

اخبار آموزشی
اخبار آموزشی

دوره آموزش معارف جنگ جهت کارکنان وظیفه فوق دیپلم به پایین اعزامی ۱۴۰۴/۰۶/۰۱ در…

اخبار آموزشی
اخبار آموزشی

آموزش معارف جنگ جهت کارکنان وظیفه فوق دیپلم به پائین اعزامی ۰۱/ ۰۶/ ۱۴۰۴…

اخبار آموزشی
اخبار آموزشی

دوره دوم آموزش معارف جنگ جهت کارکنان وظیفه فوق دیپلم به پایین اعزامی ۱۴۰۴/۰۶/۰۱…

Persian Bank logo-3
Persian Bank logo-4
Persian Bank logo
Persian Bank logo-1
Persian Bank logo-2
LOGO-png-Eng 1
00000 3

آدرس: تهران انتهای اتوبان ارتش خیابان برادران شهید شاهمرادی

تلفن: 22488756-021

تکنولوژی

  • نرم افزار
  • هوش مصنوعی
  • امنیت
  • شبکه
  • لبتاب
  • لوازم خانگی هوشمند

دوره های آموزشی

  • امنیت
  • آموزش افیس
  • وب و اینترنت
  • برنامه نویسی
  • شبکه و امنیت

تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به هیئت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی می باشد و استفاده از آن با ذکر منبع بلامانع است.حق نشر محفوظ است.