• صفحه اصلی
  • درباره هیئت معارف جنگ
  • مطالب

    .

    اخبار آموزشی

    .

    اخبار فرهنگی

    .

    کتاب نگار

    .

    مناسبت ها

    .

    تولید محتوا

    جدید ترین اخبار

    اجرای دوره آموزش معارف جنگ در مرکز آموزش 05 کرمان
    اجرای دوره آموزش معارف جنگ در مرکز آموزش 05 کرمان

    33

    ۱۶ آذر ۱۴۰۴

    اجرای دوره آموزش معارف جنگ در مرکز آموزش 05 کرمان
    اجرای دوره آموزش معارف جنگ در مرکز آموزش 05 کرمان

    22

    ۱۶ آذر ۱۴۰۴

    سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری
    سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری

    41

    ۱۵ آذر ۱۴۰۴

    ۱۶ آذرماه روز دانشجو گرامی باد
    ۱۶ آذرماه روز دانشجو گرامی باد

    51

    ۱۵ آذر ۱۴۰۴

    جنگ تحمیلی
    جنگ تحمیلی

    29

    ۱۵ آذر ۱۴۰۴

    اجرای دوره آموزش معارف جنگ در مرکز آموزش سمنان
    اجرای دوره آموزش معارف جنگ در مرکز آموزش سمنان

    64

    ۱۳ آذر ۱۴۰۴

  • کتابخانه
  • صفحه اصلی
  • درباره هیئت معارف جنگ
  • مطالب

    .

    اخبار آموزشی

    .

    اخبار فرهنگی

    .

    کتاب نگار

    .

    مناسبت ها

    .

    تولید محتوا

    جدید ترین اخبار

    اجرای دوره آموزش معارف جنگ در مرکز آموزش 05 کرمان
    اجرای دوره آموزش معارف جنگ در مرکز آموزش 05 کرمان

    33

    ۱۶ آذر ۱۴۰۴

    اجرای دوره آموزش معارف جنگ در مرکز آموزش 05 کرمان
    اجرای دوره آموزش معارف جنگ در مرکز آموزش 05 کرمان

    22

    ۱۶ آذر ۱۴۰۴

    سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری
    سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری

    41

    ۱۵ آذر ۱۴۰۴

    ۱۶ آذرماه روز دانشجو گرامی باد
    ۱۶ آذرماه روز دانشجو گرامی باد

    51

    ۱۵ آذر ۱۴۰۴

    جنگ تحمیلی
    جنگ تحمیلی

    29

    ۱۵ آذر ۱۴۰۴

    اجرای دوره آموزش معارف جنگ در مرکز آموزش سمنان
    اجرای دوره آموزش معارف جنگ در مرکز آموزش سمنان

    64

    ۱۳ آذر ۱۴۰۴

  • کتابخانه
خانه > شروع جنگ تحمیلی، حرکت بالگردها به سمت منطقه جنوب بخش دوم

  

شروع جنگ تحمیلی، حرکت بالگردها به سمت منطقه جنوب بخش دوم
شروع جنگ تحمیلی، حرکت بالگردها به سمت منطقه جنوب بخش دوم
شروع جنگ تحمیلی، حرکت بالگردها به سمت منطقه جنوب بخش دوم

۱۰ آبان ۱۴۰۴

در همین محل بودم که فرمانده منطقه آبادان به من گفت بیسیم با شما کار دارد، گوشی را گرفتم، گفت من سرهنگ فلانی هستم، شما، گفتم من سروان ملیکیان افسر عملیات هوانیروزم، گفت فعلا خبری نیست ولی بیسیم نزد خودت باشد که در صورت نیاز بتوانم سریعا با شما تماس بگیرم.گوشی را دادم به فرمانده منطقه آبادان، بیسیم را در محل مناسبی که قابل دسترسی باشد قرار دادم، منتظر دستور بودم. بعد از یکی دو ساعتی بیسیم به کار افتاد، همان جناب سرهنگ بود، گفت ملیکیان آماده باش 1۰۰درصد بده. دشمن فرودگاه مهرآباد همینطور تاسیسات نفتی آبادان را زده است. مدام می گفتم من چیکار می تونم بکنم، بالگردها صد در صد آماده هستند، گفت خبرتان می کنم و بعد هم دیگه جنگ شروع شد. مأموریت من به عنوان افسر عملیات این بود که از ستاد جنگ به من اطلاع می دادند، مختصات می دادند سه تانک در این نقطه هست، بالگرد بفرست این سه تا تانک را نابود کنند، من تمام خلبان های 21۴ و کبرا را می شناختم، 2۰6 کم داشتیم، 2۰۵ دو تا داشتیم که از آنها ما استفاده نمی کردیم، بالگرد 21۴ به عنوان، رسکیو دنبال بالگردهای کبرا می رفت، اگر خدای نکرده اتفاقی برای کبراها می افتاد، 21۴ می رفت خلبان ها را برمی داشت، کارش همین بود. تمام خلبان ها را من می شناختم، از زیر دست من رفته بودند، می دانستم کی برای چه مأموریتی خوب است، خدا را شکر بالگرد اعزام می کردم و مختصات می دادم به خلبان، می رفت به من گزارش می داد اینجا سه تا تانک منهدم شد و داریم برمی گردیم. من هم اطلاع می دادم به ستاد جنگ که بالگردها وظیفه شان را انجام دادند و سه تا تانک منهدم شد. تمام مأموریت هایی که از ستاد جنگ نیروی زمینی به من دستور داده می شد، اطاعت می کردم و اجرا می شد. آن موقع وطن پور رئیس ما در اهواز بود و بعد هم سرهنگ اصغر کشوری فرمانده مرکز آموزش آمد آنجا و دیگه همه چیز را تحت کنترل گرفت. 3-۴ روز بعد از شروع جنگ ایشان آمد ومن را به عنوان افسر عملیات نگه داشت، چون من با وضعیت منطقه آشنا بودم و ستاد جنگ نیرو زمینی در منطقه من را می شناخت و می دانست به کی باید دستور بده. متاسفانه آن موقع عراق آبادان را زده بود، آن موقع خیلی بزرگ روی نقشه کشیده بودند که می گفتند پستونک، عراق از پل مارد آمده بود داخل و عین یک پستونک مملکت ما را گرفته بود و قوا پیاده کرده بود، ضدهوایی و همه چیز گذاشته بود، ما خیلی زور می زدیم که با این نقطه چه کار کنیم که گردانی از تیپ قوچان آمد و این گردان همراه با بقیه نیروهای پراکنده دشمن را دفع نمود. شمشادیان، شیرودی و کشوری شاگردهای من بودند و آنان در منطقه کرمانشاه پرواز می کردند و دیگه اینجا نبودند. ما عموما تعداد زیادی از خلبان های کبرا را می فرستادیم نزدیک مرز، آن موقع اینها را می فرستادند کرمانشاه، 21۴ و کبرا زیاد به سمت کرمانشاه منتقل می شدند. در دورانی که من افسر عملیات بودم به هیچ عنوان هیچ بالگردی گلوله نخورد و نزدند، فقط یک خاطره بد دارم، من دو تا بالگردکبرا تیم آتش سبک فرستاده بودم به سمت پل مارد، نقطه زدند و همه کار را کردند و برگشتند، در برگشتن متاسفانه خلبان کمی بی تربیت بود و به شوخی به بادی فلایتش(هم پروازش) که بغلش پرواز می کرد گفته بود که موتورت آتش گرفته و این بالگرد، بالگرد تاو بود. بالگرد تاو یک بالگرد بینظیری است و خیلی قیمت دارند و ما در جنگ بودیم، آمریکایی ها یکی از این ها را به ما نمی دادند، خلاصه بالگرد تاو را توی بیابان می گذاره پایین، بالگرد سالم، خلبان می نشیند، میگه من شوخی کردم برو، همان موقع میگ بالا سرشون سر می رسد، میگ را می پاییدند، این بغل هاش که مهمات پر می کند دو تا رمپ داره که باز می کنند، یک خلبان اینور می ایستاد و یک خلبان هم اونور، در را نصف باز می کنند و تیک آف می کنند به سمت پایگاه، دیدم این ها آمدند، گفتم بالگرد را چیکار کردید، گفت با من شوخی کرد و گفت بالگرد آتش گرفته من هم سالم گذاشتم و آمدم، من فوری یک شناسایی فرستادم، یک جت رنجر با ارتفاع پایین به من خبر داد که بالگرد سالم است، گفتم زبان بسته ببین چطور تک و تنها تو بیابان نشسته، هیچ چیزش نیست، خلاصه سرهنگ وطن پور به من گفت که ملیکیان نظرت چیه نسبت به اصغر کشوری فرمانده مرکز آموزش، گفتم تنها کسی که من قبولش دارم ستوان عابدی است، آن موقع بچه ها همشان ستوان یار بودند، گفتم ستوان یار عابدی، من فقط ایشان را قبول دارم، گفت در یک بشکن زدن باید استارت بزنه بلند بشه، گفتم من دو بار تمرین بهش می دهم، خودم هم می برمش می گذارمش پهلو بالگرد، که برداریمش بیاریمش، نصف روز را بهش تمرین دادم، کرنومتر می زدم می گفتم جواد یک دو سه بدو، می دوید می پرید تو کابین، گفتم هارنس نبند، تسمه ها را نبند، فقط استارت بزن، من رساندمش به 1۵ ثانیه، خیلی پسر دانایی بود، جیگر دار بود و الان هم تو تبریز هستش، تمرین را دادیم، یکدفعه بعدازظهر گفت فردا صبح علی الطلوع، آفتاب نزده ما بالگرد را برداریم بیارم. بعدازظهر سرهنگ کشوری به من گفت، نمی خواهد بره میگ دنبالش بود، حیف این بالگرد. در دوره افسر عملیاتی من یک بالگرد گلوله نخورد، چون هر مأموریتی را هر خلبانی نمی تواند انجام بده، باید خلبان را بشناسی.

دسته بندی:

برچسب ها:

   جدیدترین اخبار

اجرای دوره آموزش معارف جنگ در مرکز آموزش 05 کرمان
اجرای دوره آموزش معارف جنگ در مرکز آموزش 05 کرمان

آموزش معارف جنگ کارکنان وظیفه مقطع تحصیلی کارشناسی‌ ارشد ،کارشناسی و کاردانی مرآ ۰۵…

اجرای دوره آموزش معارف جنگ در مرکز آموزش 05 کرمان
اجرای دوره آموزش معارف جنگ در مرکز آموزش 05 کرمان

آموزش معارف جنگ کارکنان وظیفه مقطع تحصیلی دیپلم به پایین مرآ ۰۵ شهید سر…

سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری
سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری

📅به مناسبت سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری 🎥 نماهنگ | شهادت‌نامه 🌷مروری بر…

۱۶ آذرماه روز دانشجو گرامی باد
۱۶ آذرماه روز دانشجو گرامی باد

🔹️بمناسبت ۱۶ آذرماه روز دانشجو 🔹️ 🔺️نقش دانشجویان دانشکده افسری در نخستین روزهای جنگ…

جنگ تحمیلی
جنگ تحمیلی

جنگ که تمام شده بود خیلی خوشحال شده بودم، من از جنگ، همان اوایل…

اجرای دوره آموزش معارف جنگ در مرکز آموزش سمنان
اجرای دوره آموزش معارف جنگ در مرکز آموزش سمنان

آموزش معارف جنگ جهت‌ کارکنان وظیفه مقطع لیسانس به بالا و فوق دیپلم به…

اختتامیه بیست‌وچهارمین دوره آموزش نظری معارف جنگ..
اختتامیه بیست‌وچهارمین دوره آموزش نظری معارف جنگ..

اختتامیه بیست‌وچهارمین دوره آموزش نظری معارف جنگ در دانشگاه علوم و فنون هوایی شهید…

شجاعت و انسانیت خلبانان ایرانی، الگوی غرور ملی
شجاعت و انسانیت خلبانان ایرانی، الگوی غرور ملی

شجاعت و انسانیت خلبانان ایرانی، الگوی غرور ملی سردار سرتیپ پاسدار محمد جعفر اسدی،…

Persian Bank logo-3
Persian Bank logo-4
Persian Bank logo
Persian Bank logo-1
Persian Bank logo-2
LOGO-png-Eng 1
00000 3

آدرس: تهران انتهای اتوبان ارتش خیابان برادران شهید شاهمرادی

تلفن: 22488756-021

تکنولوژی

  • نرم افزار
  • هوش مصنوعی
  • امنیت
  • شبکه
  • لبتاب
  • لوازم خانگی هوشمند

دوره های آموزشی

  • امنیت
  • آموزش افیس
  • وب و اینترنت
  • برنامه نویسی
  • شبکه و امنیت

تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به هیئت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی می باشد و استفاده از آن با ذکر منبع بلامانع است.حق نشر محفوظ است.